فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

لزوم مخالفت با بازگشت امام به ایران

‏هایزر در خاطرات‌ خود پیشرفت‌ کار را در این روزها قابل‌ قبول‌ دانسته و آمادگی‌ ارتش‌ ‏‎ ‎‏را برای‌ عملیات‌ وسیع‌ نظامی منوط‌ به‌ فرصتی‌ حداقل‌ ده‌ یا بیست‌ روزه‌ بعد از رفتن‌ ‏‎ ‎‏شاه‌ می‌داند. از این رو در تماس تلفنی‌ با وزیر دفاع‌ امریکا براون‌ می‌گوید: «...اگر چه‌ ‏‎ ‎‏هنوز کار خود را کامل‌ نکرده‌ایم، اما فکر می‌کنم‌ ظرف‌ چند روز به‌ آن‌جائی‌ که‌ ‏‎ ‎‏می‌خواهیم‌ می‌رسیم. به همین دلیل‌ است‌ که‌ اگر بتوانیم‌ چند روز مراجعت‌ [امام]‌ ‏‎ ‎‏خمینی را به‌ تاخیر اندازیم، برای‌ ما واقعاً فرق‌ می‌کند. اگر شاه‌ فردا برود و [امام] ‏‎ ‎‏خمینی‌ روز بعد بیاید همه‌ برنامه‌های‌ ما نقش‌ بر آب‌ می‌شود... در عین‌ حال‌ عمده‌ترین ‏‎ ‎‏تنگنای‌ ما، کمبود بنزین‌ و گازوئیل‌ برای‌ وسائل‌ نقلیه‌ و تانکهاست و نیاز به‌ کمک‌ فوری‌ ‏‎ ‎‏دارم... مرا مطئمن‌ کردند که‌ فوراً اقدام‌ کرده، در آینده نزدیک‌ کمک لازم‌ را دریافت ‏‎ ‎‏خواهم کرد...» ‌(ص 208)‏

‏هنگامی‌ که‌ زمان‌ فرا می‌رسد و نفت‌ کمکی‌ آماده‌ تحویل‌ می‌شود، هایزر می‌فهمد که‌ ‏‎ ‎‏گمرکات‌ نیز در اختیار نیروهای‌ تحت‌ امر امام‌ قرار دارند.‏

‏در نقل مطالب و پیام کارتر به امام پس از کنفرانس گوادلوپ ذکر کردم که کارتر از ‏‎ ‎‏ایشان خواسته بود که اولا‌ً خود و یاران امام و پیروان ایشان در ایران از بختیار حمایت ‏‎ ‎‏کنند و... هم‌چنین از ایشان خواسته بود برای سهولت در امر پیام‌رسانی و تبادل‌نظر، ‏‎ ‎‏نماینده‌ای از امام با نمایندگان رئیس جمهور امریکا بدون واسطه در ارتباط باشند. آقای ‏‎ ‎‏دکتر یزدی از طرف امام مامور می‌شود با نمایندگان دولت امریکا مذاکره کند. به خاطر ‏‎ ‎‏دارم که دکتر یزدی مصر بود که شخص دیگری نیز از طرف امام با او همراه باشد، که ‏‎ ‎‏امام ضرورتی در این کار ندیدند. البته قرار شد این ارتباط از جانب نماینده امام آغاز ‏‎ ‎‏شود. تا آن جا که به خاطر دارم در اواخر دی ماه چند بار این دیدار صورت گرفت و ‏‎ ‎‏شخصی به نام «وارن زیمرمن»‏‎[1]‎‏ حامل پیام‌های کارتر به امام بود که پاسخ امام را آقای ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 166
‏دکتر یزدی به رئیس جمهور امریکا از طریق نماینده او می‌رساند. در طول این دیدارها ‏‎ ‎‏پیوسته اظهار می‌شد که «امام باید از بختیار حمایت کنند... رابطه امام با ارتش باید ‏‎ ‎‏حسنه باشد... نگرانی از نفوذ حزب توده در تشکیلات انقلابیون و یاران امام خمینی ‏‎ ‎‏نظامیان را به وحشت انداخته بود... باید نمایندگانی از امام با سران نظای ایران پیوسته ‏‎ ‎‏در ارتباط باشند... از هر حرکتی که موجب که موجب تضعیف و یا سقوط بختیار گردد ‏‎ ‎‏دوری شود، وگرنه خطر شورش نظامیان وجود دارد... ورود امام به ایران باید با ‏‎ ‎‏تدارکات کامل قبلی صورت گیرد و گرنه... (از همه جالب‌تر) این که امام و انقلابیون و ‏‎ ‎‏ارتش و بختیار همگی ملزم به رعایت قانون اساسی می‌باشند...! وگرنه یک حرکت و ‏‎ ‎‏برخورد مستقیم خارجی ممکن است اتفاق بیفتد، با نتایج فاجعه‌آمیز برای نیروهای ضد ‏‎ ‎‏کمونیسم».‏

‏در این پیام‌ها همواره خطر شورش ارتشیان و نفوذ کمونیسم را گوشزد می‌کردند. ‏‎ ‎‏جالب اینجاست که این انذارهای آقای کارتر حتی بعد از فرار شاه از کشور نیز ادامه ‏‎ ‎‏داشت. در پیامی که کارتر به تاریخ 24 ژانویه 79 توسط آقای زیمرمن برای امام ‏‎ ‎‏فرستاده بود، به صراحت گفته بود‌: «‌ما فکر می‌کنیم که در شرایط کنونی هنوز زود است ‏‎ ‎‏که آیت‌الله در این زمان به ایران بازگردند.» از هوشیاری امام همین نکته بس که زمانی ‏‎ ‎‏که دکتر یزدی این پیام کارتر را به ایشان داد، ایشان گفتند: من نمی‌دانستم طرفداری ‏‎ ‎‏مثل آقای کارتر دارم. همین امر از دید ایشان حکایت از توطئه می‌کرد. در صفحاتی که ‏‎ ‎‏گزارش سفر هایزر به ایران را نقل کردم، گفتم که هایزر و سران نظامی ایران مصرانه از ‏‎ ‎‏امریکا و فرانسه خواسته بودند که امکان سفر امام به ایران را حتی‌المقدور 20 روز تا ‏‎ ‎‏یک ماه به عقب اندازند. در پاسخ این پیام، امام گفتند: به آقای کارتر بگوئید ادامه وضع ‏‎ ‎‏فعلی و حکومت آقای بختیار و ارتشیان ممکن است فاجعه‌ای بزرگ به بار آورد. اگر ‏‎ ‎‏آن‌ها دست از شیطنت برندارند، مجبور می‌شوم دستور جدیدی صادر کنم. من به ایران ‏‎ ‎‏برمی‌گردم. وقتی دولت موقت را تعیین کردم، خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات ‏‎ ‎‏خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم امریکا دشمنی خاصی نداریم. در همان زمان به ‏‎ ‎‏دستور بختیار فرودگاه بسته شده بود که امام طی همین پیام افزودند:‌ «از جانب نیروهای ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 167
‏طرفدار من از من خواسته شده است که اذن بدهم فرودگاه را باز کنند با زور، اما من ‏‎ ‎‏چنین اذنی نداده‌ام و ترجیح می‌دهم کار با مسالمت پیش رود و سرنوشت مملکت به ‏‎ ‎‏دست ملت سپرده شود.»‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 168

  • . Waren Zimmerman.