فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

تدارک فوق العاده سری کمیته استقبال از امام

‏از آن‌جا که‌ قرار بود امام‌ با اتومبیل به‌ بهشت‌ زهرا رفته‌ و سپس از آن‌ جا به مدرسه‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 178
‏علوی‌ منتقل‌ شوند. کمیته تدارکات‌ اقدامات‌ لازم‌ را پیش‌ بینی‌ کرده بود. در همان‌ جا ‏‎ ‎‏این‌ احتمال‌ داده‌ شد که‌ اگر امام‌ ناچار شدند از هلیکوپتر استفاده‌ کنند، چه‌ اقدامات‌ ‏‎ ‎‏امنیتی لازم‌ باید پیش‌ بینی‌ گردد. آن‌ چه‌ مسلم‌ بود این‌ بود که‌ در آن‌ صورت‌ اجرای ‏‎ ‎‏توطئه و امکان‌ انتقال امام‌ به‌ نقطه‌ای‌ نامعلوم‌ وجود می‌داشت برای‌ خنثی‌کردن‌ این‌ طرح‌ ‏‎ ‎‏توطئه احتمالی، تدابیر لازم‌ چنین‌ اتخاذ شد که مسیر امام‌ کاملاً مخفی‌ مانده‌ و از اصل‌ ‏‎ ‎‏غافلگیر ساختن‌ دشمن‌ استفاده‌ شود.‏

‏هنگامی‌ که‌ بازگشت‌ امام‌ از بهشت‌ زهرا با اتومبیل‌ عملی‌ به نظر نمی‌رسد و کمیته‌ ‏‎ ‎‏تدارکات‌ درخواست یک‌ هلی‌کوپتر کرد، هم‌ زمان‌ تدبیر انتقال ایشان‌ به‌ یک‌ بیمارستان‌ ‏‎ ‎‏ـ بدون اطلاع‌ قبلی‌ به‌ مردم و آماده‌ کردن اتومبیل قابل‌ اطمینان‌ برای‌ ایشان‌ به‌ مورد اجرا ‏‎ ‎‏گذارده‌ شد. اینکه‌ بنابر اظهارات‌ هایزر «... اکنون‌ هم‌ [امام]‌ خمینی‌ را گم کرده‌اند و... ‏‎ ‎‏آنها ظاهراً از نقطه نظر نظامی نگران‌ انجام‌ ماموریت‌ خود بودند‌...‌» نشان می‌دهد که‌ ‏‎ ‎‏امکان‌ یا احتمال اجرای چنین‌ طرح‌ توطئه‌ای وجود داشته است‌ و «...‌برنامه‌‌ریزی‌ و ‏‎ ‎‏امنیت خیلی عالی... که‌ هیچ‌کس‌ جز یک اتوموبیل‌ و یک‌ راننده‌ در آنجا نبود...»‏‎[1]‎‏ نشان‌ ‏‎ ‎‏از زیرکی‌ و هوشیاری برنامه‌ریزان کمیته‌ تدارکات و استقبال‌ از امام‌ دارد. این‌ موضوع ‏‎ ‎‏چنان ماهرانه طراحی‌ شده‌ بود که حتی نزدیک‌ترین یاران‌ امام‌ نیز از آن‌ اطلاعی ‏‎ ‎‏نداشتند. آقای‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ در کتاب «انقلاب و پیروزی» (‌به کوشش‌ عباس‌ ‏‎ ‎‏بشیری‌ 1383 ص 165) می‌نویسد: «‌...مطلع‌ شدیم‌ که دوستان، پس‌ از پایان‌ مراسم‌ ‏‎ ‎‏بهشت‌ زهرا، امام‌ را گم‌ کرده‌اند و اطلاعی‌ از ایشان‌ ندارند... امام‌ بعد از اعلان‌ تصمیم‌ ‏‎ ‎‏به‌ تعیین دولت، از هنگام‌ ترک آنجا دیگر دیده‌ نشده‌اند. این‌ زمان‌ بود که‌ ما عمیقاً ‏‎ ‎‏نگران‌ و دلواپس‌ امام شدیم. حدس‌ می‌زدیم‌ که‌ رژیم‌ اقدامی‌ کرده‌ است‌ این‌ جزو ‏‎ ‎‏پیش‌بینیهای ما بود که‌ رژیم‌ بر اساس‌ طرحی‌ از پیش‌ تهیه‌ شده‌ در نقطه‌ای امام‌ را برباید ‏‎ ‎‏و به‌ نقطه‌ای‌ نامشخص‌ برده‌ و زندانی‌ کند. خیلی مواظب‌ بودیم که‌ این‌ اتفاق‌ نیفتد. خبر ‏‎ ‎‏مهم‌ این‌ بود که‌ هلیکوپتر از محل سخنرانی‌ ایشان‌ پرواز کرده‌ و بعد از آن، مردم‌ ایشان‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 179
‏را ندیده‌اند... هیچکس هم‌ به‌ ما نمی‌گفت چه‌ اتفاقی‌ افتاده‌ است. قطع‌ برنامه‌ پخش‌ ‏‎ ‎‏مستقیم‌ ورود حضرتامام از تلویزیون، براین‌ نگرانیها افزود. بر ما خیلی سخت گذشت... ‏‎ ‎‏تا این که اولین خبر رسید که‌ امام‌ سالم‌ در یک‌ نقطه‌ای‌ از تهران‌ در منزل‌ یکی‌ از ‏‎ ‎‏بستگانشان هستند. باور نمی‌کردیم، فکر می‌کردیم‌ دارند ما را فریب می‌‌دهند‌... بعداً ‏‎ ‎‏مطلع‌ شدیم‌ که‌ امام، پس‌ از مراسم سخنرانیشان در بهشت‌ زهرا خواستار ملاقات‌ با ‏‎ ‎‏مجروحان‌ انقلاب‌ می‌شوند... به‌ بیمارستان‌ هزار تختخوابی‌ تهران‌ می‌روند... پس‌ از نیم‌ ‏‎ ‎‏ساعت‌ توقف، به‌ منزل‌ یکی‌ از دوستان‌ آقای‌ پسندیده‌ می‌روند...»‏‎[2]‎‏ نگرانی‌ یاران‌ امام‌ با ‏‎ ‎‏اطلاع‌ از خبر سلامتی‌ ایشان‌ برطرف‌ می‌شود، درحالی‌ که‌ به‌ قول‌ هایزر «‌...هیچ حادثه‌ ‏‎ ‎‏غیر منتظره‌ای‌ تا لحظه‌ ناگهانی‌ تغییر مسیر [امام] خمینی‌ اتفاق‌ نیفتاده بود، اما اعضاء ‏‎ ‎‏گروه‌ ـ فرماندهان‌ نظامی‌ ـ در حالت‌ افسردگی‌ فرو رفته بودند. آنها حالا مطمئن بودند ‏‎ ‎‏که‌ پایان کار شاه فرا رسیده‌ است. موضع سازش ناپذیر امام‌ خمینی، دعوت‌ او از ارتش‌ ‏‎ ‎‏برای‌ پیوستن‌ به‌ او، اعلام اینکه تمام‌ مستشاران‌ نظامی‌ خارجی‌ باید کشور را ترک‌ کنند ‏‎ ‎‏و اظهار اینکه تا دو روز دیگر دولت‌ جدیدی‌ منصوب خواهد کرد، همه مشخص ‏‎ ‎‏می‌کرد که روزهای‌ سختی‌ در انتظار پیروان‌ شاه‌ است...» (هایزر ص‌409)‏

‏گرچه‌ روزهای سختی در انتظار پیروان شاه بود، اما خود ژنرال‌ هم روحیه‌ ‏‎ ‎‏خوشایندی نداشت. به‌ اعتراف‌ او:‌ «‌... نیمه‌ شب‌ بود، می‌بایستی گزارش خود را به‌ ‏‎ ‎‏واشنگتن می‌دادم. اما وزیر نبود. لذا با معاون‌ وزیر دفاع، دونکن‌ و رئیس‌ ستاد مشترک ‏‎ ‎‏صحبت‌ کردم. حد اکثر سعی‌ خود را... به‌ عمل‌ آوردم، اما با... خستگی‌ من‌ و وسعت‌ ‏‎ ‎‏حوادث‌ نمایش‌ امروز واقعاً احساس‌ ناتوانی‌ می‌کردم».‏‎[3]‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 180

  • . همان.
  • . همان ـ صص 166-165.
  • . همان ـ ص410.