سرانجام شرایط و اوضاع برای باقی ماندن ژنرال هایزر در ایران سختتر میشود. سولیوان که به شدت نگران امنیت جانی ژنرال است، از واشنگتن مصرانه میخواهد او
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 180
را از ایران فرا خوانند. ژنرال هایزر هم در پاسخ سئوال فرماندهان نظامی امریکا که نظر او را در این مورد جویا شدند میگوید: دلایلی ندارد که حرفها و توصیههای سولیوان را نپذیرد. خاصه که او از یک شبکه اطلاعاتی گستردهتری برخوردار است. سرانجام ژنرال جونز، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا طی تماس تلفنی با هایزر نظر او را جویا میشود:
«ژنرال جونز به تفصیل از من پرس و جو و بازپرسی کرد. گفتم: نمیتوانم با ارزیابی سفیر مخالفت کنم... پراودا و تاس هم ـ مردم ـ را با اتهامات وحشیانهای که به کارهای من میزنند تحریک میکنند. مردم هم آن را باور میکنند. زمینه صحبتهای آنها نیست که من کشور را تصرف کردهام. ژنرال جونز پرسید آیا ارتش بدون حضور من قادر به کودتای نظامی هست یا خیر؟ گفتم:...من فکر میکنم که قادر به این کار هستند و اگر بختیار به آنها دستور بدهد به این کار اقدام خواهند کرد... تیمسار ربیعی و تیمسار طوفانیان و تیمسار بدرهای اگر ببینند که اوضاع دارد از کنترل خارج میشود، آماده انجام کودتای نظامی خواهند بود، اما به هر حال نیاز به رهبری دارند که به آنها دستور دهد...» «...به هر حال توانائیها خیلی بیشتر از آن چه که برای یک اقدام نظامی داخلی لازم بود، وجود داشت...»
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 181