«ژنرال جونز پرسید: ...آیا از اوضاع و تحولات سریع باخبر شدهام؟ گفتم: بله. سوال دیگر پرسش بسیار سنگینی بود. پرسید آیا مایلم برای ترتیب یک کودتای نظامی به تهران برگردم؟... تصمیم گرفتم پاسخ خود را بر اساس طرح درگیری شوروی در اتیوپی بدهم. گفتم: تحت شرایط زیر میتوانم برگردم. به مقدار نامحدود نیاز به پول خواهد بود. باید حدود 10 الی 12 ژنرال امریکائی را با خود ببرم. یک هزار نفر از بهترین سربازان امریکائی را لازم دارم، زیرا در آن موقعیت نمیدانستم روی چه مقدار
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 184
از سربازان ایرانی میتوانم حساب کنم و بالاخره نیاز به حمایت همه جانبه و متحد کشورم دارم، به علاوه دیگر نمیتوانم در نقش مشاورهای عمل کنم... مکثی طولانی به وجود آمد و لذا خودم پاسخ آنهارا دادم.. گفتم: فکر نمیکنم مردم امریکا از این کار حمایت کنند، بنابراین پاسخ معلوم است، این کار دیگر عملی نیست...»
و این هم آخرین تحلیل ژنرال هایزر از علل سقوط بختیار و نظام شاهنشاهی: «...بله، ارتش سقوط کرد. ده روز پس از بازگشت [امام] خمینی و هفت روز پس از رفتن من. چرا؟ به نظرم جناح مخالف ـ انقلابیون ـ پی به ضعف نیروهای مسلح برده بود. ابتدا تیمسار بدرهای فرمانده نیروی زمینی ترور شد. نیروی زمینی عنصر اصلی کنترل تاسیسات کلیدی و نظامی کشور بود. سپس حمله آشکار به پایگاه هوائی دوشان تپه، مقر ستاد تیمسار ربیعی، نیروی هوائی دومین عنصر مهم در کنترل کشور بود. به عقیده من عامل تعیین کننده در سقوط فوری ارتش، فقدان رهبری مرکزی ارتش از سوی بختیار بود. به هر حال شاه سالها ارتش را عادت داده بود که بر اساس دستور عمل کنند... هدف پرزیدنت کارتر ایجاد نوعی ائتلاف بین بختیار و ارتش بود. این کار هرگز آسان نبود، زیرا بختیار نسبت به رهبری ارتش بدبین بود و ارتشیها نیز به او اعتماد نداشتند. به هر حال به این هدف نایل آمدیم... رهبری ارتش منسجم شد. برنامههای عملی کار آماده شده بود... اگر به طور منظم با آقای بختیار دسترسی میداشتم، شاید نتیجه حوادث طور دیگری میبود... شواهدی وجود دارد که نشان میدهد علت اعزام من به ایران دقیقاً از بین رفتن اعتماد دولت امریکا به سولیوان بود... واشنگتن نه تنها سیاستهای متناقضی را تدوین میکرد، بلکه آنها را همزمان نیز به مرحله اجرا درمیآورد...»
در بخش مربوط به تدوین سیاستهای اجرائی امام به تفصیل به این مساله پرداختهام که امام خمینی با هوشیاری خاص خود و وقوف کامل به تناقض در دستگاه سیاستگذاری ایالات متحده، به نحوی عمل کرد که حداکثر بهره برداری را از این
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 185
سیاستهای متناقض، امکانپذیر ساخت. در بخش مربوط در این کتاب آنجا که به گزارش و بررسی سیر تحولات در ماههای پایانی سال 1356 پرداختهام، اقدامات امام را در برخورد با سیاست دوگانه چماق و هویج تشریح کردهام. از جمله این اقدامات تماس نزدیکان امام در ایران، خصوصاً مرحوم مهندس بازرگان و شهید آیتالله دکتر بهشتی با بیل سولیوان ـ سفیر امریکا ـ در تهران و مذاکرات طولانی و مستمر آنان با او بوده است. این که سولیوان در طی این مذاکرات با واقعیتهای جامعه ایرانی آشنائی دقیقتری پیدا کرد، مرهون این تماسها و مذاکرات بوده است.
نقش برادران انجمن اسلامی در امریکا و نزدیکان آیتالله طالقانی در تهیه گزارش جورج بال، برای جیمی کارتر و نیز گزارش جامع یاران امام در اروپا به رئیسجمهور فرانسه و صدر اعظم آلمان غربی، شقی از بهره برداری امام از این تناقضات در دستگاه دیپلماسی و نظامی امریکا بوده است. مذاکراتمحرمانه سران انقلاب با رهبران معتدل ارتش و نیز برحذر داشتن آنها از عمل به دستورات رهبران نظامی وابسته به غرب، برداشتن تعهد «قسم به قرآن» در وفاداری به شاه و سلطنت برای نظامیان و اعمال اقدامات مهرآمیز مردم با سربازان و درجهداران و همافران، از جمله تدابیر مشخص امام در برخورد با سیاستهای متناقض ایالات متحده بوده است.
سرانجام ایمان به وعده خداوند در پیروزی حق بر باطل و یکپارچگی و اتحاد مردم در پیروی از پیامها و فرامین امام، عامل اصلی و زمینههای اساسی شکست کودتاچیان و طراحان راهکارهای نظامی برای مقابله با امت مومن و خداجوی ایران بوده است.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 186