فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

امام کودتاچیان را تهدید می کند

‏«...کارشناسهای‌ امریکا دیدند که‌ حکومت‌ نظامی‌ کار را بدتر کرد... حالا ‏‎ ‎‏می‌خواهند فرض‌ کنید طرح‌ بدهند که‌ کودتای‌ نظامی... این‌ کودتاچیهایی که‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 200
‏احتمال‌ من‌ می‌دهم... ولی‌ بعید به‌ نظر من‌ می‌آید ـ اینها باید بدانند که‌ ما اینها را شناختیم... نمی‌توانند خودشان‌ را هیچ‌ جا غایب‌ کنند، اگر یک‌ همچو غلطی‌ ‏‎ ‎‏بکنند، نمی‌توانند اینها فرار کنند... عاقل‌ بشوند، عقل‌ داشته‌ باشند، دستشان‌ را آلوده‌ نکنند به‌ همچو کثافتکاری... خیال‌ نکنند که‌ نمی‌دانیم‌ چه کسانی‌ هستند... بعید می‌دانم‌ که‌ امریکا اینقدر بی‌عقل‌ باشند... این‌ هم‌ یک نقشه‌ است‌ که‌ می‌گویند اینها دارند، که‌ به‌ نظر من‌ بعید می‌آید...‏

‏یک‌ نقشه‌ ثالثی‌ که‌ شیطنتش‌ بیشتر است‌ و احتمالش‌ هم‌ بیشتر است‌ این‌ است‌ که‌ می‌گویند... یک‌ دسته‌ای‌ را از این‌ اشراری‌ که‌ دارند... اینها را بیاورند به‌ اسم‌ ملت‌ و هجوم‌ کنند به‌ ارتش‌ و به‌ ارتشیها بگویند ملّت‌ می‌خواهند شما را بکشند و ارتشیها را مقابل‌ اینها وادارند اینها، مردم‌ بازی بخورند از اینها و دنبال‌ کنند این‌ها را، آن‌ها غیبشان‌ بزند و مردم‌ را به‌ مسلسل ببندند و کشتار زیاد بکنند. یک‌ نقشه‌ آخری‌ است‌ این ـ تقریباً ـ که‌ به‌ این صورت‌ مردم‌ را قتل‌ عام‌ کنند...لهذا ما به‌ ملت‌ هشدار دادیم... این‌ را ملتفت‌ باشند که‌ یک‌ نقشه‌ای‌ است... که‌ برادرکشی‌ راه‌ بیندازند...»‏

‏«...یک‌ راه‌ سومی‌ هم‌ احتمال‌ می‌رود باشد و آن‌ این‌ است‌ که‌ یک‌ کودتای ‏‎ ‎‏نظامی‌ غیر خشن‌ بکنند. یعنی‌ یک‌ کودتای‌ نظامی‌ بکنند و بعد شروع‌ کنند به ‏‎ ‎‏سالوسی... اموال‌ شاه‌ را بگویند می‌دهیم‌ به‌ ملت... اذانها را توی‌ ماذنه‌ها بلند کنند ـ عرض‌ بکنم‌ که‌ ـ مجالس‌ دعا و اینها را راه‌ بیندازند؛ این‌ هم‌ یک‌ راهی‌ است که‌ با سالوسی‌ بخواهند این‌ ملت‌ را بازی‌ بدهند... و اگر شاه‌ هم‌ محفوظ ماند... یا برگردانند یا یک‌ مهره‌ دیگر به‌ جای‌ او کارهای‌ او را انجام‌ بدهد... ملت‌ این‌ را هم‌ باید ملتفت‌ باشد...باید مهیا و مجهز باشد... برای‌ خنثی‌ کردن این‌ شیطنتها...»‏‎[1]‎

‏و در پایان می‌فرمایند:‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 201

  • . صحیفه امام، ج 5، ص 465 ـ 463.