فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

بازگشت امام به ایران

‏امام‌ در پاسخ‌ به‌ سو‌ال‌ خبرنگاران‌ که‌ چه‌ موقع‌ به‌ ایران‌ باز خواهید گشت‌ می‌گفتند هر ‏‎ ‎‏وقت‌ صلاح‌ باشد. ساعاتی‌ پس‌ از خروج‌ شاه‌ از ایران‌ (26 دی) امام‌ یک‌ بیانیه‌ 3 ماده‌ای‌ ‏‎ ‎‏صادر کردند و اعلام‌ نمودند که‌ بازگشت‌ من به‌ ایران‌ در اولین‌ فرصت‌ مناسب‌ انجام‌ ‏‎ ‎‏خواهد شد.‏‎[1]‎‏ چند روز بعد در 30 دی امام‌ طی‌ پیامی‌ خطاب‌ به‌ ملت‌ ایران‌ اعلام‌ کردند ‏‎ ‎‏که‌ ان‌شاءالله ‌تعالی به زودی‌ به‌ شما می‌پیوندم تا در خدمت‌ شما باشم.‏‎[2]‎

‏شبی‌ که‌ امام‌ این‌ تصمیم‌ خود را اعلام‌ کردند، بعد از نماز مغرب‌ و عشا بود که‌ به‌ ‏‎ ‎‏اتاق‌ آمدند و توسط‌ حاج‌ مهدی‌ عراقی‌ دوستان‌ را دعوت‌ کردند. از کسانی‌ که‌ در آن‌ ‏‎ ‎‏جلسه‌ بودند این‌ آقایان‌ را به‌ یاد دارم: سید احمد آقا، مرحوم‌ اشراقی، موسوی ‏‎ ‎‏خوئینی‌ها، فردوسی‌پور، دکتر یزدی، دکتر حبیبی‌ و قطب‌زاده و آقای محمدعلی‌ ‏‎ ‎‏صدوقی.‏

‏امام‌ در آن‌ جلسه‌ عنوان‌ کردند که‌ من‌ به‌ ذهنم‌ رسیده‌ است‌ که‌ دیگر موقعش‌ رسیده‌ ‏‎ ‎‏که‌ برگردیم‌ ایران‌ و ما کاری‌ اینجا نداریم. زودتر برویم‌ و مردم‌ را ببینیم‌ و کارهایمان‌ را ‏‎ ‎‏در داخل‌ کشور انجام‌ بدهیم. و سپس‌ نظر حاضران‌ را پرسیدند، پس‌ از سخن‌ امام‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 202
‏حالت‌ عاطفی‌ شدیدی‌ بر همه‌ حاکم‌ شد بخصوص‌ مرحوم‌ عراقی‌ دچار التهاب‌ روحی‌ ‏‎ ‎‏شد و اشک‌ در چشمش‌ حلقه‌ زد، البته‌ امر غیر منتظره‌ای‌ نبود و همه‌ در انتظار چنین‌ ‏‎ ‎‏روزی‌ بودیم. ولی‌ به‌ هر حال‌ تصمیم‌ مسرت‌ بخش‌ و در عین‌ حال‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ بود. ‏‎ ‎‏همه‌ گفتند مصلحت‌ را شما بهتر می‌دانید.‏

‏بعد از آن‌ بحث‌ شد که‌ بعد از ورود به‌ مهرآباد چه‌ کنیم. پیشنهاد داده‌ شد که‌ برویم‌ ‏‎ ‎‏مجلس‌ شورای‌ ملی. امام‌ گفتند به‌ آنجا برویم‌ که‌ به‌ آن‌ مشروعیت‌ بدهیم؟ عده‌ای‌ هم‌ ‏‎ ‎‏گفتند مجلس‌ جای‌ کوچکی‌ است‌ و جایی‌ است‌ که‌ نمایندگان‌ شاه‌ آنجا بودند و در شان‌ ‏‎ ‎‏امام‌ نیست. به‌ این‌ جمع‌بندی‌ رسیدیم‌ که‌ امام‌ ابتدا بروند دانشگاه‌ تهران‌ که‌ جایگاه‌ و ‏‎ ‎‏پایگاه‌ مبارزات‌ سیاسی‌ و نیز محل‌ تحصن‌ آقایان‌ علمای‌ شهرستان‌ها است‌ و بعد هم‌ به‌ ‏‎ ‎‏بهشت‌ زهرا و در آنجا امام‌ در حضور خانواده‌ شهدا سخنرانی‌ کنند. بحث‌ و گفتگو شد ‏‎ ‎‏که‌ باید کمیته‌ تدارکات تشکیل‌ بشود و مقدمات‌ کار را فراهم‌ و شرایط‌ و امکانات‌ را ‏‎ ‎‏بررسی‌ کنند. مرحوم‌ اشراقی‌ گفت‌ به‌ لحاظ‌ امنیت‌ بهتر است امام‌ با هلیکوپتر به‌ ‏‎ ‎‏بهشت‌‌زهرا بروند. امام‌ پاسخ‌ دادند: من‌ از روی‌ سر مردم‌ حرکت‌ کنم؟ نه‌ با ماشین‌ ‏‎ ‎‏می‌رویم.‏

‏از لحظه‌ای‌ که‌ این‌ پیشنهاد داده‌ شد تا لحظه‌ عملی‌ شدن‌ آن‌ حدود دو هفته‌ طول‌ ‏‎ ‎‏کشید. بعداً که‌ به‌ دستور بختیار فرودگاهها بسته‌ شد، جلسه دیگری تشکیل‌ شد.‏‎[3]‎‏ (در ‏‎ ‎‏تاریخ‌ 4 بهمن‌ 57)‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 203

  • . همان، ص 481.
  • . همان، ص 502.
  • . صحیفه امام، ج 5، ص 527 ـ 525.