فصل دوم : از پرواز انقلاب تا استقرار جمهوری اسلامی

عملیات کورتاژ ، اجرای کودتا عقیم می ماند

‏ظاهراً به شورای انقلاب، تصمیم‌ ژنرالهای‌ ارتش‌ برای‌ اجرای‌ کودتای موسوم‌ به ‏‎ ‎‏«عملیات‌ کورتاژ» یا به‌ روایتی‌ دیگر «عملیات‌ نجات» که‌ توسط ژنرال‌ هایزر و ‏‎ ‎‏فرماندهان‌ نیروهای‌ هوایی‌ و زمینی‌ ارتش‌ تنظیم‌ و تهیه گردیده بود، ابلاغ شده‌ بود. ‏‎ ‎‏گرچه‌ اجرای‌ این‌ طرح، غیرعقلانی‌ و غیرمحتمل و مآلاً ناموفق‌ به‌ نظر می‌رسید ولی‌ ‏‎ ‎‏شرط‌ عقل‌ اتخاذ تدابیر لازم‌ را ضروری می‌ساخت. علاوه بر افزایش‌ تدابیر حفاظتی‌ از ‏‎ ‎‏محل‌ اقامت‌ امام‌ و جان ایشان،‌ به‌ ماها نیز گفته‌ شد؛ امشب (‌21 بهمن‌‌) و فردا شب‌ را ‏‎ ‎‏در محلهای دیگر (‌غیر از مکانهایی‌ که‌ شبهای قبل‌ استقرار داشتیم) به‌ سر بریم.‏

‏وقایع جالب این ساعات و اقدامات دولت بختیار و ستاد ارتش را از زبان تیمسار ‏‎ ‎‏قره‌باغی ( اعترافات ژنرال، صفحات 317 به بعد‌) مرور می‌کنیم‌:‏

‏فرمانداری نظامی ساعات منع عبور و مرور را در شهر ساعت 5 / 4 بعد از ظهر اعلام ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 232
‏کرد و بلافاصله پس از پخش اعلامیه از رادیو، [امام] خمینی اعلام داشت که توطئه‌ای ‏‎ ‎‏در کار است و مردم نه فقط نباید دستور فرمانداری نظامی را مراعات کنند، بلکه باید ‏‎ ‎‏به خیابان‌ها ریخته و تظاهرات را گسترش دهند. همزمان با گسترش تظاهرات در ‏‎ ‎‏شهر... بسیاری از کلا‌نتری‌ها بدون مقاومتی تسلیم شدند. یک ستون تانک مرکب از سی‌ ‏‎ ‎‏دستگاه تانک نیز که به سرپرستی سرلشکر ریاحی، فرمانده لشکر گارد برای کمک به ‏‎ ‎‏نیروهای گارد در مرکز آموزش هوائی دوشان‌تپه حرکت کرده بود، در بین راه متوقف ‏‎ ‎‏شد. تعدادی از این تانک‌ها به تصرف مردم درآمد و تعدادی را هم آتش زدند و عده‌ای ‏‎ ‎‏از افسران و فرماندهان این واحد، از جمله خود سرلشکر ریاحی کشته شدند.‏

‏در آخرین جلسه شورای امنیت ملّی که عصر روز یکشنبه 21 بهمن در حضور ‏‎ ‎‏بختیار تشکیل شد، بختیار برای اولین و آخرین بار به فرمانداری نظامی تهران دستور ‏‎ ‎‏داد که برای اجرای مقررات حکومت نظامی و متفرق ساختن مردم به اسلحه متوسل ‏‎ ‎‏شوند و به سپهبد مقدم رئیس ساواک (منحله) هم دستور داد طرحی را که برای ‏‎ ‎‏دستگیری عده‌ای از رهبران مخالفان تهیه شده بود به موقع اجرا گذارد، ولی دیگر برای ‏‎ ‎‏اجرای این دستورات خیلی دیر شده بود؛ نه فرمانداری نظامی در آن شرایط قادر به ‏‎ ‎‏متفرق ساختن مردم بود و نه رئیس ساواک منحل شده نیروئی برای اجرای طرح ‏‎ ‎‏دستگیری رهبران مخالف در اختیار داشت.‏

‏مسلسل‌سازی تسلیحات ارتش، از نیمه شب 21 بهمن ماه مورد حمله افراد مسلح ‏‎ ‎‏قرار گرفت و صبح روز بعد به تصرف مردم درآمد. قره‌باغی در خاطرات خود (همان) ‏‎ ‎‏می‌نویسد‌: تلا‌ش او در تمام شب برای اینکه نیروی کمکی برای مدافعان مسلسل‌سازی ‏‎ ‎‏بفرستد، به نتیجه‌ای نرسید و در تمام شب فرمانده هوانیروز و معاون او را پیدا نکرد.‏

‏در محل‌ استقرار امام، پیامهای‌ ایشان‌ پخش می‌شد. گروهی‌ از کارکنان رادیو ‏‎ ‎‏تلویزیون، یک‌ شبکه‌ مدار بسته‌ تلویزیونی‌ در آن‌ منطقه‌ برپا کرده بودند و فرامین‌ امام‌ ‏‎ ‎‏هم‌ از روی‌ موج‌‏ FM‏پخش‌ می‌شد و هم‌ دهان‌ به‌ دهان می‌گشت‌ و جمعیتی‌ که‌ در ‏‎ ‎‏سرتاسر شهر حضور داشتند پیام‌ را دریافت می‌کردند. درایت رهبری‌ و اقیانوس حضور ‏‎ ‎‏مردم‌ عامل‌ اصلی‌ شکست توطئه‌ و پیروزی‌ انقلاب‌ بود.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 233
‏در آن‌ روز تمامی‌ محلات‌ و خیابانها سنگربندی‌ شده بود، مردم‌ از همه امکانات‌ ‏‎ ‎‏موجود برای‌ یاری‌ رساندن‌ به‌ یکدیگر استفاده می‌کردند. خود شاهد بودم‌ که‌ خاک‌ ‏‎ ‎‏باغچه‌ها را در گونی‌ می‌ریختند و در کوچه‌ و خیابان‌ سنگر درست‌ می‌کردند.‏

‏فکر می‌کنم‌ در روز 21 بهمن‌ تا ساعت‌ 5 / 3 ـ 4 خدمت‌ امام‌ بودیم. بعد من‌ آقای‌ ‏‎ ‎‏حبیبی‌ را رساندم‌ منزل برادرش‌ در خیابان‌ ادیب‌ و رفتم‌ منزل‌ خاله‌ام‌ در نظام‌ آباد نزدیک‌ ‏‎ ‎‏میدان‌ امام حسین(ع) فعلی. شب‌ قبل‌ هم‌ همانجا بودم. در آن‌ زمان خاله‌ام به خاطر تولّد ‏‎ ‎‏دومین‌ فرزند ما ـ عدنان ـ در آلمان بودند. همسایه روبرویی آنها یک‌ اطاقی‌ را در طبقه‌ ‏‎ ‎‏فوقانی‌ نزدیک‌ پشت‌ بام‌ آماده کرده‌ بود که‌ من به‌ آنجا بروم. با برادرم‌ عبدالحسین‌ ‏‎ ‎‏مشغول‌ صحبت‌ بودیم‌ تا هوا تاریک‌ شد. او اصرار کرد که‌ به‌ منزل‌ روبرو برویم. در ‏‎ ‎‏همین‌ اثنا صدای گلوله و رگبار در کوچه شنیده‌ شد. خواهر خانمم‌ رفت‌ و از یک ‏‎ ‎‏پنجره کوچک نگاه‌ کرد و گفت مامورین شهربانی‌ تقریباً هر 10 متر به‌ 10 متر ‏‎ ‎‏ایستاده‌اند. لذا امکان‌ رفتن‌ به‌ خانه‌ امن‌ روبرو دیگر وجود نداشت. بستگان من خیلی‌ ‏‎ ‎‏نگران‌ و رنگ‌ پریده‌ بودند. اما من‌ اطمینان‌خاطر عجیبی‌ داشتم، صدای شلیک‌ گلوله‌ در ‏‎ ‎‏شهر بیشتر و بیشتر می‌شد. می‌خواستم‌ از آقای حبیبی خبری بگیرم‌ ولی‌ تلفن‌ منزل‌ قطع‌ شده‌ بود. شاید اشکال‌ منطقه‌ای بود، بعد که اشکال‌ برطرف شد تماسی گرفتم‌ و به‌ ‏‎ ‎‏ایشان‌ گفتم‌ مگر بنا نبود که‌ امشب‌ منزل‌ نباشید؟ او هم‌ همین‌ حرف‌ را به‌ من‌ زد!‏

‏ساعتهای‌ 2ـ 5 / ‌‌1 نیمه‌ شب‌ بود که‌ روی‌ پشت‌ بام‌ همسایه‌‌ها صدای‌ الله‌اکبر بلند شد. ‏‎ ‎‏همین‌طور این‌ شعار که‌: برادر بپا خیز همافرت‌ کشته‌ شد. روز بعد گفته‌ شد در زیرگذر ‏‎ ‎‏میدان‌ امام‌ حسین(ع) فعلی، ظاهراً مردم‌ مقدار زیادی سنگ‌ و شن‌ ریخته‌ بودند تا سطح‌ ‏‎ ‎‏خیابان‌ بالا آمده‌ و مانع‌ عبور خودروهای سنگین‌ ارتش‌ شود، به‌ طوری‌ که‌ یک‌ تانک‌ که‌ ‏‎ ‎‏آمده‌ بود از آنجا عبور بکند به‌ سقف‌ گیر کرده‌ و راه‌ عبور به‌ کلی‌ مسدود شده‌ بود و ‏‎ ‎‏همانجا یکی‌ از فرماندهان‌ نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ کشته‌ شده‌ بود. به‌ هر حال‌ با فرمان‌ لغو ‏‎ ‎‏حکومت‌ نظامی‌ از سوی‌ امام، مردم‌ شب‌ را تا صبح‌ در خیابانها بودند و روز بعد به‌ ‏‎ ‎‏پادگانها هجوم‌ بردند.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 234
‏بعداً مشخص‌ شد که‌ در آن‌ روز طرح‌ کودتا علیه‌ انقلاب‌ سازماندهی‌ شده‌ بود‏‎[1]‎‏ اینکه‌ ‏‎ ‎‏اطلاعاتی‌ از چگونگی‌ این‌ طرح‌ به‌ امام‌ رسیده‌ بود یا نه، من‌ تردید دارم، زیرا این‌ طرح‌ ‏‎ ‎‏فوق‌العاده‌ سرّی‌ بود گرچه‌ احتمال‌ آن‌ داده‌ می‌شد و امام‌ با درایت‌ و بینش‌ صحیح‌ خود ‏‎ ‎‏این‌ طرح‌ را ناکام‌ گذاشتند.‏

‏بهترین اقدام برای جلوگیری از اجرای کودتا علیه‌ انقلاب‌ حضور مردم‌ در صحنه‌ ‏‎ ‎‏بود، زیرا تیمهای‌ عملیاتی‌ هنگامی‌ می‌توانستند افراد مو‌ثر در انقلاب را دستگیر کنند که‌ ‏‎ ‎‏اطراف‌ منزل‌ خلوت‌ باشد، اما وقتی‌ کوچه‌ و خیابان‌ پر از جمعیت‌ بود و مردم‌ سنگر ‏‎ ‎‏درست‌ کرده‌ بودند، اجرای‌ عملیات‌ غیر ممکن می‌شد. دیگر اینکه‌ بدنه‌ ارتش‌ دیگر ‏‎ ‎‏حاضر نبودند مردم‌ را به‌ گلوله‌ ببندند و سران‌ ارتش‌ به‌ لحاظ‌ بی‌اعتمادی‌ نسبت‌ به‌ ‏‎ ‎‏همدیگر نتوانستند هماهنگ‌ عمل‌ کنند. جنگ‌ روانی‌ که‌ امام‌ در برابر ارتش‌ به‌ کار بردند ‏‎ ‎‏و آزاد کردن‌ درجه‌داران‌ و افسران‌ از قید قسم‌ آنان‌ به‌ قرآن‌ برای‌ ابراز وفاداری‌ و صیانت‌ ‏‎ ‎‏از نظام‌ شاهنشاهی‌ و آن‌ دیدار همافران‌ در روز 19 بهمن‌ و بیعت‌ با رهبری‌ انقلاب، ‏‎ ‎‏فرماندهان‌ ارتش‌ را به‌ استیصال‌ کشاند.‏

‏در یکی‌ از جلسات‌ شبانه‌ با امام، آقای‌ دکتر حبیبی‌ مساله‌ پایبندی‌ اعضاء متعهد ‏‎ ‎‏ارتش‌ را به‌ قسم‌ قرآن‌ که‌ برای‌ صیانت‌ و حفظ‌ نظام‌ شاهنشاهی‌ خورده‌ بودند مطرح‌ ‏‎ ‎‏کرد. امام‌ نظرشان‌ این‌ بود که‌ پایبندی‌ به‌ این‌ قسم‌ هیچگونه‌ وجه‌ شرعی‌ ندارد. قرار شد ‏‎ ‎‏متنی‌ را امام‌ برای‌ رهایی‌ ارتشیان‌ از قسم‌ یاد شده‌ بنویسند تا اعلام‌ گردد. متن‌ پاسخ‌ امام‌ به‌ استفتاء جمعی‌ از ارتشیان‌ و نیروهای‌ نظامی‌ و انتظامی‌ در همان‌ روز 22 بهمن‌ 1357 منتشر شد که‌ به شرح‌ زیر بود:‏

‏بسمه‌ تعالی‏

‏قسم‌ برای‌ حفظ‌ قدرت‌ طاغوتی‌ صحیح‌ نیست‌ و مخالفت‌ با آن‌ واجب‌ است، و کسانی‌ که‌ این‌ نحو قسم‌ خورده‌اند باید برخلاف‌ آن‌ عمل‌ کنند.‏

‏والسلام‌ علیکم‌ و رحمة‌الله و برکاته‏

‏13 ربیع‌ الاول‌ 99‏

‏روح‌ الله الموسوی‌ الخمینی‏‎[2]‎


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 235
‏از ابتدای‌ روز 22 بهمن‌ هجوم‌ مردم‌ به‌ پادگانها شروع‌ شد و نهایتاً در ساعت‌ 10 یا ‏‎ ‎‏11 بود که‌ شورای‌ عالی‌ ارتش‌ اعلام‌ بیطرفی‌ کرد. می‌توان‌ گفت‌ معقول‌ترین‌ تصمیمی‌ ‏‎ ‎‏که‌ سران‌ ارتش‌ گرفتند همین‌ تصمیم‌ بود که‌ بدون‌ تردید علی‌رغم‌ میل‌ جناح‌ برژینسکی‌ ‏‎ ‎‏و یاران‌ تندرو او بود که‌ طرفدار اجرای‌ سیاست‌ «مشت‌ آهنین» بودند.‏

‏آنچه در این ساعات در ستاد مشترک ارتش گذشته است، بهتر است از زبان ریاست ‏‎ ‎‏ستاد آن بشنویم:‏

‏تیمسار قره باغی در «اعترافات ژنرال» می‌گوید:‏

‏«ساعت در حدود 6 صبح (22 بهمن ماه 57) بود که سپهبد ربیعی تلفن کرده، اظهار ‏‎ ‎‏داشت‌: «نخست وزیر تلفن می‌زند و می‌گوید مرکز آموزش هوائی دوشان‌تپه و ‏‎ ‎‏مسلسل‌سازی اداره تسلیحات را بمباران کنید» و اضافه کرد؛ من در جواب گفتم که با ‏‎ ‎‏این وضعیت پرسنل نیروی هوائی، به خصوص همافران که به عنوان اعتراض علیه افراد ‏‎ ‎‏گارد تماماً مسلح شده و در پشت بام های مرکز آموزش هوائی و ساختمان پست ‏‎ ‎‏فرماندهی موضع گرفته‌اند، نیروی هوائی قادر به هیچ‌گونه عملی نیست. سئوال کردم ‏‎ ‎‏آقای بختیار چه جواب داد؟ اظهار داشت: «خود آقای بختیار می‌دانست که بمباران شهر ‏‎ ‎‏در این وضعیت به هیچ وجه مقدور نمی‌باشد.» در مورد اوضاع در سایر پادگان‌ها و ‏‎ ‎‏نیروها چون پرسنل شهربانی کلانتریها را تخلیه و مامورین فرمانداری نظامی نیز به ‏‎ ‎‏تبعیت از آن‌ها در شهر متفرق شده یا به سربازخانه‌ها مراجعت نموده بودند تیمسار ‏‎ ‎‏اظهار نمود که فرماندهان مناطق فرمانداری نظامی نیز در مرکز فرماندهی خود حضور ‏‎ ‎‏ندارند و امور فرماندهی وی به کلی مختل گردیده است.‏

‏«‏‎‌‎‏سپهبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی به علت مراجعت افراد مامور به فرمانداری ‏‎ ‎‏نظامی ـ با بی نظمی ـ به سربازخانه‌ها و ایجاد هرج و مرج در یگان‌های نظامی نیروی ‏‎ ‎‏زمینی و سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوائی به علت اغتشاش مسلحانه پرسنل نیروی ‏‎ ‎‏هوائی، اظهار می‌کردند که اقدامی برایشان مقدور نیست. سرلشکر نشاط فرمانده گارد ‏‎ ‎‏جاویدان از اجرای دستور فرمانده‌اش سپهبد بدره‌ای و من خودداری و سرلشکر ‏‎ ‎‏خسروداد فرمانده یگان هوانیروز که می‌توانست در این مواقع سریعاً کمک نماید، نه ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 236
‏تنها در مرکز فرماندهی هوانیروز حضور نداشت، بلکه ستادش هم قادر به تماس با او ‏‎ ‎‏نبود و بنا به گفته سرتیپ اتابکی پرسنل هوانیروز نیز مانند افراد نیروی هوائی از ‏‎ ‎‏دستورات اطاعت نمی‌کردند.»‏

‏این گزارش نشان می‌دهد که هوشیاری امام در مقاطع مختلف و پیام‌های ایشان در ‏‎ ‎‏طول درگیری با نیروهای نظامی و نیز ایجاد اختلاف در بدنه و راس ارتش،‌ کار خود را ‏‎ ‎‏کرده بود. بی‌اعتمادی فرماندهان به یکدیگر، ‌عدم آموزش کار جمعی، آنان را ناتوان ‏‎ ‎‏کرده بود.‏

‏در حالی‌ که در کمیته بحران در واشنگتن در فکر اجرای طرح کودتا توسط ‏‎ ‎‏ژنرال‌های چهارستاره و اعزام یک هزار سرباز ویژه و احیاناً نیروهای مستقر در ‏‎ ‎‏فرماندهی ناتو بودند و از سولیوان درباره امکان ترتیب دادن یک کودتا برای استقرار ‏‎ ‎‏یک رژیم نظامی به جای حکومت در حال سقوط بختیار نظر می‌خواستند (‌از خاطرات ‏‎ ‎‏سولیوان در مورد حوادث روز 22 بهمن‌)، در تهران ارتشبد فردوست رئیس دفتر ویژه ‏‎ ‎‏اطلاعات، که ظاهراً تا این لحظه در جریان حوادث دخالت نمی‌کرده، از تیمسار ‏‎ ‎‏قره‌باغی می‌خواهد که جلسه ای با حضور فرماندهان و معاونین و روسا و مسوولین ‏‎ ‎‏قسمت‌های مختلف نیروهای مسلح ترتیب دهد. این جلسه تحت نام «‌شورای عالی ‏‎ ‎‏نیروهای مسلح‌» ساعت 5 / 10 صبح روز یکشنبه 22 بهمن ماه با حضور 27 نفر از ‏‎ ‎‏مقامات ارتش از جمله ارتشبد شفقت، وزیر جنگ و ارتشبد فردوست در محل ستاد ‏‎ ‎‏بزرگ تشکیل شد. در آغاز، تیمسار قره‌باغی و فرماندهان نیروها، وضع آشفته نیروهای ‏‎ ‎‏نظامی و انتظامی را تشریح کردند. آنگاه سپهبد حاتم، جانشین رئیس ستاد بزرگ ‏‎ ‎‏ارتشتاران اظهار داشت:‏

‏«‏‎‌‎‏به طوری که تیمساران ملاحظه می‌کنید، با توجه به آخرین وضعیت خصوصی ‏‎ ‎‏یکان‌ها، به عللی که همه می‌دانیم، ارتش در موقعیت خاصی قرار گرفته است که قادر ‏‎ ‎‏به انجام عملی نمی‌باشد. از طرف دیگر اعلیحضرت تشریف برده‌اند و بنا به اظهارات ‏‎ ‎‏نخست وزیر، مراجعت نمی‌کنند. ماه‌ها است که امور کشور تعطیل است. آیت‌الله ‏‎ ‎‏خمینی خواهان جمهوری اسلامی است. تمام ملت ایران هم در این مدت نشان داده اند ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 237
‏که پشتیبان ایشان و خواهان جمهوری اسلامی هستند. آقای بختیار هم با توجه به ‏‎ ‎‏اظهاراتشان در مجلسین، و حتی در اظهارات دیروز در مجلس سنا و همچنین ‏‎ ‎‏مصاحبه‌هایش می‌خواهد جمهوری اعلان کند ولی طرفداری بین مردم ندارد... پیشنهاد ‏‎ ‎‏من این است که در این مناقشه سیاسی هم ارتش خود را کنار کشیده و مداخله ننماید ‏‎ ‎‏(نقل از دفاعیات سپهبد حاتم در دادگاه انقلا‌ب و نیز از کتاب خاطرات ژنرال قره‌باغی ‏‎ ‎‏ص 358 و 359)‏

‏پس از اظهارات سپهبد حاتم، چند تن از ژنرال‌ها از جمله فردوست و شفقت، ‏‎ ‎‏پیشنهاد او را تایید کردند و سپس درباره این که ارتش اعلام بیطرفی یا همبستگی با ‏‎ ‎‏نیروهای انقلابی را بکند بحثی درگرفت، سرانجام درباره اعلا‌م بی‌طرفی ارتش توافق ‏‎ ‎‏شد و متن اعلامیه بیطرفی ارتش که سپهبد حاتم پیش‌نویس آنرا تهیه کرده بود به شرح ‏‎ ‎‏زیر به امضای حاضران در جلسه رسید:‏

اعلا‌میه ارتش

‏ارتش ایران وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تاکنون در ‏‎ ‎‏آشوب‌های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت‌های قانونی این وظیفه را به ‏‎ ‎‏نحو احسن انجام دهد. با توجه به تحولات اخیر کشور، شورایعالی ارتش در ساعت ‏‎ ‎‏30 / 10 روز 22 بهمن 1357 تشکیل و به اتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از ‏‎ ‎‏هرج و مرج و خونریزی بیشتر بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به ‏‎ ‎‏یگان‌های نظامی دستور داده شد که به پادگان‌های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران ‏‎ ‎‏همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و میهن‌پرست ایران بوده و خواهد بود و از ‏‎ ‎‏خواسته‌های ملت شریف ایران با تمام قدرت پشتیبانی می‌نماید.‏

‏این اعلا‌میه ساعت 13 برای رادیو ارسال شد و پانزده دقیقه بعد رادیو با قطع ‏‎ ‎‏برنامه‌های عادی خود آن را پخش نمود. مسوولین رادیو قبل از پخش این اعلا‌میه ‏‎ ‎‏موافقت بختیار را با پخش آن کسب کرده بودند. فرماندهان نظامی اصرار داشتند که آن ‏‎ ‎‏اعلا‌میه هر چه زودتر پخش شود، مگر از هجوم و اشغال پادگان‌ها توسط مهاجمین و ‏‎ ‎‏گروه‌های دیگر جلوگیری شود.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 238
‏پس از امضاء بیانیه بیطرفی، تیمسار قره‌باغی به فرماندهان می‌گوید که ساعت 4 ‏‎ ‎‏بعدازظهر در جلسه‌ای که به درخواست نخست وزیر در محل امن و محرمانه تشکیل ‏‎ ‎‏خواهد شد حضور داشته باشند و آنگاه از آنها می‌خواهد به سرعت به ستادهای خود ‏‎ ‎‏مراجعه کرده و دستورات لازم را برای بازگرداندن نیروها به پادگان‌ها و سازمان‌های ‏‎ ‎‏مربوطه بدهند. قره‌باغی همچنین از سپهبد مقدم نیز می‌خواهد که او هم در جلسه ‏‎ ‎‏بعد‌از‌ظهر حضور یابد.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 239

  • . پس از پیروزی انقلاب که دکتر چمران به وزارت دفاع رفت، به این اسناد دسترسی پیدا کرد.
  • . صحیفه امام، ج 6، ص 127.