فصل دوم : از پرواز انقلاب تا استقرار جمهوری اسلامی

خلع سلاح پادگان های نظامی

‏به‌ هرحال‌ همزمان‌ با ماجرای‌ مهاباد در سنندج‌ نیز اغتشاش‌ شد و پادگان آنجا به‌ ‏‎ ‎‏محاصره‌ ضد انقلاب که‌ عمدتاً گروههای‌ چپ‌ بودند، افتاد. دولت برای بازگرداندن‌ ‏‎ ‎‏امنیت‌ به‌ این‌ دو شهر وارد کار شد. در جلسه‌ای که‌ بعد از جلسه هیات‌ دولت به‌ منظور ‏‎ ‎‏بررسی‌ این‌ موضوع‌ تشکیل‌ شد، از سوی وزارتکشور من‌ حضور داشتم. در آن‌ جلسه‌ ‏‎ ‎‏دو نظریه‌ وجود داشت: سپهبد قرنی رئیس‌ ستاد مشترک‌ ارتش‌ عقیده‌ داشت‌ که‌ باید با ‏‎ ‎‏تمام‌ قدرت در مقابل‌ این حرکت‌ ایستاد و اگر به‌ اینها مجال‌ داده‌ شود به‌ جاهای‌ دیگر ‏‎ ‎‏هم‌ سرایت می‌کند. باید اغتشاشگران‌ متوجه‌ شوند که‌ انقلاب‌ شده‌ ولی‌ ارتش از بین ‏‎ ‎‏نرفته‌ و فکر نکنند رژیم‌ جدید برای‌ بقای‌ خودش‌ دست‌ بسته‌ است. در مقابل این‌ نظر ‏‎ ‎‏کسان‌ دیگری‌ مانند مهندس‌ بازرگان، آقایان‌ مطهری‌ و دکتر بهشتی و آقای‌ طالقانی‌ (که‌ ‏‎ ‎‏در جلسه‌ حضور نداشتند ولی‌ بعداً از نظرشان مطلع شدیم) معتقد بودند حتی‌المقدور ‏‎ ‎‏باید از طریق‌ مذاکره‌ مساله‌ را حل کرد.‏‎[1]‎

‏یادم‌ می‌آید امام‌ از قضیه‌ کردستان‌ خیلی‌ ناراحت‌ بودند. در روزهای‌ آخر اسفند که‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 281

C:\Users\archive9\Pictures\34.JPG

‏به‌ قم‌ سر می‌زدم، امام‌ صبح‌ و عصر از روی‌ پشت‌ بام‌ با مردم‌ دیدار می‌کردند، پس‌ از ‏‎ ‎‏اینکه‌ برای‌ استراحت‌ پایین‌ می‌آمدند، گاهی‌ اوقات‌ فرصتی بود برای‌ گفتگو. فکر می‌کنم‌ ‏‎ ‎‏دو شب‌ یا سه‌ شب‌ قبل‌ از عید بود که‌ بعد از نماز مغرب‌ به‌ دیدارشان‌ رفتم. به‌ طور ‏‎ ‎‏مشهودی‌ از این‌ ماجرا ناراحت‌ بودند و البته‌ از اختلاف‌ نظر مس‏‏و‏‏ولین‌ امر هم‌ مطلع‌ ‏‎ ‎‏بودند. البته‌ من‌ نتوانستم‌ از بیانشان‌ متوجه‌ شوم‌ که‌ کدامیک‌ از دو راه‌ حل‌ را در برخورد ‏‎ ‎‏با اشرار در نظر داشتند، اما بلافاصله‌ به‌ آقای‌ صانعی‌ گفتند که‌ از آقایان‌ مطهری‌ یا ‏‎ ‎‏طالقانی‌ و هاشمی‌ بخواهید به‌ قم‌ بیایند.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 282

  • . این اختلاف‌نظر موجب شد که در هفتم فروردین 58 سپهبد قرنی از ریاست ستاد مشترک ارتش استعفا دهد و  سرلشکر فرید جانشین ایشان شود.