امام با مشورت با آقایان طالقانی و هاشمی رفسنجانی ضمن صدور پیامی (بتاریخ 29 اسفند 57، که در آن بر وحدت شیعه و سنی و تامین عدالت و رفع کمبودها و حفظ آرامش تاکید کرده و از ارتشی و نیروهای انتظامی در دفاع از خود و نوامیس مردم
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 282
پشتیبانی کرده بودند.) هیاتی را شامل همین افراد و آقایان دکتر بهشتی، بنیصدر و نیز صدر حاج سید جوادی وزیر کشور و مرحوم فروهر را مامور کردند و گفتند که با مردم سنندج و مهاباد صحبت بکنید، از طرف من سلام برسانید بگویید ما میدانیم محرومیتهایی در مناطق شما وجود دارد و استان کردستان مثل بقیه استانهای محروم کشور مورد بیمهری قرار گرفته و شاید در آنجا ظلم مضاعفی به مردم شده باشد، اما شما برادران ما هستید و اطمینان داشته باشید که در اولین فرصت ما برای رفع محرومیت از همه نقاط به خصوص کردستان اقدام خواهیم کرد. آقای صدر حاج سید جوادی و مرحوم داریوش فروهر هم قبلاً از جانب نخستوزیر به این منطقه اعزام شده بودند. نزدیک غروب روز 28 اسفند آقای فروهر طی تماس تلفنی به من گفت (چون نخستوزیر و وزیر کشور در دفتر کار خود نبودند و من در سِمَت معاونت سیاسی وزیر کشور، رابط گزارشات واصله از ژاندارمی و دیگر ارگانها بودم): اغلب سران کرد علیرغم اینکه با تجزیهطلبی موافقت ندارند خواهان استقلال و خودمختاری هستند و کمیتههای مختلفی را شکل دادهاند که اگر اقدامات به موقع صورت نگیرد، میتواند خطرساز باشد.
غروب همان روز به منزل آقای صدر حاج سیدجوادی ـ وزیر کشور ـ رفتم تا ایشان را در جریان گزارشهای واصله به وزارت کشور قرار دهم. از همان جا به آقای بازرگان تلفن کردم و مطلب را به اطلاع نخستوزیر رساندم و ضمناً گفتم که هیات منتخب امام نیز عازم منطقه هستند.
مجدداً به دفتر کار خود بازگشتم و از آخرین نظریات امام آگاهی یافتم و سپس از بیسیم ژاندارمری با آقای فروهر تماس گرفتم و سفر قریبالوقوع هیات را به ایشان اطلاع دادم. این هیات که بعدها به هیات حسن نیت موسوم شد در روز اول فروردین سال 58 عازم سنندج شد. جوّ به گونهای بود که اشرار هر کسی را که جزو انقلاب و دولت بود مورد تعرض قرار میدادند. حتی به اتومبیل همین هیات هم تیراندازی کردند. در حالی که هیات اعزامی امام به همراه نمایندگان دولت خصوصاً مرحوم آیتالله طالقانی با کمال حسننیت خواهان مذاکره بودند و نقش پرمهر و سرشار از
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 283
تفاهم مرحوم طالقانی فضای سالم و به دور از بهانه و خشونت را ـ لااقل در آغاز کار ـ میطلبید، ولی رفتار سران شورشیان، به ویژه شخص عزالدین حسینی حکایت از همه چیز جز خواسته سالم و گفتگوی چارهساز میکرد. با این حال استقبال عامه مردم از هیات خوب بود و آیتالله طالقانی در روز دوم ورود در اجتماع بزرگ مردم سنندج سخنرانی کرد و اهداف رهبر انقلاب را برای مردم روشن ساخت. ایشان همچنین اضافه کرد که انقلاب در چه شرایطی به ثمر رسید و ما باید به دست خودمان در عمران و آبادی کشور بکوشیم، البته محرومیتها زیاد است، محرومیتهای 50 ساله پهلوی و بیشتر از آن استعمار فرهنگی چند صد ساله را نمیتوان یک شب و یک ماه و چند ماه از بین برد، اما قول میدهیم که عنایت خاصی به منطقه کردستان داشته باشیم و طبعاً عناصر ضد انقلاب این کار آخرشان نخواهد بود، ایادی استعمار شرق و غرب و حتی اسرائیل برای مبارزه با انقلاب به شگردهای مختلف متوسل میشوند. در آن مقطع سازمان چریکهای فدایی خلق در بیانیهای ادعا کرده بود که تیمسار قرنی افرادی از گارد جاویدان رژیم گذشته را به ارتش برگردانده و آنها را به سنندج اعزام کرده که شعار آزادیخواهی مردم را سرکوب کنند. آیتالله طالقانی این شایعه را که از پادگان علیه مردم تیراندازی شده و مردم را کشتند و اموال آنها را غارت کردند تکذیب کرد و از مردم خواست دست از برادرکشی بردارند و به دولت برای تامین صلح و امنیت کمک کنند و اطمینان داشته باشند که آزادی فرهنگ، زبان و مذهب در نظام جدید تامین خواهد شد. ایشان در ضمن گفتند شورای شهر سنندج به انتخاب مردم تشکیل میشود و هیات منتخب امام بر انتخابات نظارتخواهد کرد و زندانیهایی که در پادگان سنندج اسیرند آزاد خواهند شد.
با دریافت اولین گزارش تلفنی از هیات اعزامی امام و دولت، فضای غیرسالم و آشوبطلب شورشیان و خواستههای غیرمعقول و جدائیطلب آنان، محتوای بحث و مذاکره هیات دولت و شورای انقلاب گردید. روحیه امام همانطور که گفتم از این جریان آن هم در اوایل شکلگیری انقلاب و تلاش برای استقرار آن در فضای رها شده از استبداد داخلی و استیلای خارجی، مکدر و به نحو ملموسی دلگیر به نظر میرسید.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 284
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 285