معنا و مفهوم آزادی

معنا و مفهوم آزادی

‏ ‏

بدیهی بودن مفهوم آزادی

سؤال: ‏[‏‏یک تعریف ساده از آزادی، بیان کنید.‏‏]‏

جواب:‏ آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد. مردم‏‎ ‎‏عقیده شان آزاد است. کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتما‏‎ ‎‏این عقیده را داشته باشید. کسی الزام به شما نمی کند که حتما باید‏‎ ‎‏این راه را بروید. کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب‏‎ ‎‏کنی. کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشی، یا در‏‎ ‎‏آنجا چه شغلی را انتخاب کنی. آزادی یک چیز واضحی‏‎ ‎‏است.(1)‏

2 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آزادی در حدود قانون

‏آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت‏‎ ‎‏کنید؛ آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛‏‎ ‎‏آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی‏‎ ‎‏ما دین را اسلام می داند.(2)‏

4 / 3 / 58

‏ ‏


کتابآزادی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 3

آزادی از دیدگاه رژیم شاه

‏«آزادی» و «فضای آزاد سیاسی» معنایش این است که هیچ کس‏‎ ‎‏حق اظهارنظر ندارد، چنانچه مطبوعات ما حالا هم حق اظهارنظر‏‎ ‎‏ندارند! اگر یک وقتی آزاد بشود مطبوعات ما و دستگاههای‏‎ ‎‏تبلیغاتی، از قبیل رادیو و تلویزیون و اینها، آن وقت معلوم می شود‏‎ ‎‏قضیه چه هست و چه بوده؛ یعنی حالا نه من و نه شما و نه اکثر‏‎ ‎‏مردم اطلاع نداریم از اینکه چه گذشته است. ما اطلاع از این‏‎ ‎‏ظواهر داریم؛ از این خیابانها که کشته ها تویش پُشته شده است و از‏‎ ‎‏این ظواهر امر، از این سطح ظاهری ماها اطلاع داریم؛ از آن سطح‏‎ ‎‏باطن و از آن مسائلی که بر ایران گذشته است و می گذرد و زیر پرده‏‎ ‎‏است، از آنها ما الآن اطلاع نداریم؛ لکن اشخاصی هستند که‏‎ ‎‏اطلاع دارند و در عمق مسائل بوده اند، و حالا شاید همه چیزها هم‏‎ ‎‏نباشد لکن خوب بیشترش در تواریخ هست. الآن شما مطمئن‏‎ ‎‏باشید که کتابها نوشته شده است لکن اینها نتوانسته اند این کتابها را‏‎ ‎‏طبع کنند و منتشر. و آن وقتی که آزاد بشود به معنای حقیقی،‏‎ ‎‏آن وقت است که این کتابها بیرون می آید؛ آن وقت مطبوعاتْ‏‎ ‎‏دیدنی است. حالا هم باز مطبوعات ما سانسور است و لهذا اسم‏‎ ‎‏جانیِ حقیقی در هیچ یک از مطبوعات ما نمی شود منعکس بشود،‏‎ ‎‏و نشده است. و در خطابه های هیچ یک از رجال باز یک همچو‏‎ ‎‏مطلبی که جانی حقیقی را معرفی کنند، این کسی که همه جنایات‏‎ ‎‏را کرده است، این شخصِ محمدرضا پسر رضا، هیچ نتوانسته اند تا‏‎ ‎‏حالا بگویند ولی مردم می گویند، این در لسان مردم، بچه های‏‎ ‎‏دوازده ساله و ده ساله می گویند، مردم توی خیابانهای قم و تهران‏‎ ‎‏و سایر شهرستانها می گویند مطلب را؛ اما رجال ما نمی توانند‏‎ ‎‏بگویند!(3)‏

11 / 8 / 57

‎ ‎

کتابآزادی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 4