قصههای جنگل 1) یک روز ســرد زمستــانی، گرگ سفید، خرس سیاهی را دید. 2) و به بقیه گرگها گفت: «بیایید خرس سیاه را شکار کنیم.» 3) گرگها به خرس حمله کردند.