مجله خردسال 4 صفحه 10

دست، دست، دست زدم افسانه شعبان نژاد دست، دست، دست زدم با دو تا پا جست زدم هاجستم و واجستم به آسمان­ها جستم کلاغه آخ! نوکم زد به دست کوچکم زد گفت: تو نداری بال و پر در آسمان ما نپر دست، دست، دست زدم با دو تا پا جست زدم هاجستم و واجستم میان دریا جستم دست زدم و پا زدم به آب دریا زدم ماهیه گفت: نیا جلو دریای ماست فوری برو دست، دست، دست زدم با دو تا پا جست زدم هاجستم و واجستم به سوی بابا جستم به در زدم تلق تالاق بابا مرا دید از اتاق دختر بابا شدم در بغلش جا شدم

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 4صفحه 10