فصل اول : خاطرات عیسی جعفری

ب) حساسیت در مصرف آب

‏حضرت امام در طول شبانه‏‏‌‏‏روز هر چند ساعت یکبار قرص ‏‏می‌خوردند. ‏‎ ‎‏ما‏‎ ‎‏لیوان را‏‎ ‎‏پر از آب می‌کردیم و به ایشان می‌دادیم تا‏‎ ‎‏قرصشان رامیل ‏‎ ‎‏کنند. ایشان قرصشان را‏‎ ‎‏با‏‎ ‎‏مقداری از آبِ لیوان می‌خوردند و باقیمانده ‏‎ ‎‏آب را‏‎ ‎‏دور نمی‌ریختند بلکه کاغذی روی آن می‌گذاشتند تا‏‎ ‎‏گرد و غبار ‏‎ ‎‏به داخل لیوان وارد نشود و دقایق و ساعاتی بعد که می‌خواستند قرص ‏‎ ‎‏بخورند همان آب لیوان را‏‎ ‎‏می‌خوردند.‏


کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 12
‏امام در مصرف آب خیلی صرفه‌جویی می‌کردند من خودم بار‌ها دیدم ‏‎ ‎‏ایشان وقتی وضو می‌گرفتند یک مشت را پر از آب می‌کردند و شیر آب ‏‎ ‎‏را‏‏می‌بستند و با آن آب صورتشان را می‌شستند، دوباره شیر آب را باز ‏‎ ‎‏می‌کردند و مشت‌شان را پر از آب می‌کردند. یعنی هر دفعه یک مشت ‏‎ ‎‏آب بر می‌داشتند و مواظب بودند آب زیاد مصرف نکنند.‏

‏روزی در حیاط مشغول آب پاشیدن به درخت‌ها بودم. حضرت امام ‏‎ ‎‏در حال عبور از حیاط بودند. تا مرا دیدند فرمودند که این آبِ خوردن ‏‎ ‎‏نباشد که این‌گونه می‌پاشی؟ عرض کردم نه، آقاجان این آبِ چاه است. ‏‎ ‎‏فرمودند ‏‏آب چاهی نباشد که مردم از آن استفاده می‌کنند؟ گفتم نه آقا‏‎ ‎‏جان، این آبِ چاهی است که فقط برای آب دادن به گل و درخت حفر ‏‎ ‎‏شده است. دیگر حرفی نزدند.‏

‏روز دیگر که تشریف آوردند من آب می‌پاشیدم. فرمودند که همین ‏‎ ‎‏آبِ چاه را هم زیاد مصرف می‌کنی. که از آن به بعد آب پاشی را به افراد ‏‎ ‎‏دیگر محول کردم.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 13