فصل دوم : خاطرات سید رحیم میریان

علاقه و محبت امام به کودکان

‏روزی عده‌ای از بچه‌ها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏برای دیدن امام آورده بودند. بچه‌‌ای بود که ‏‎ ‎‏می‌خواست خدمت امام برود. من او را‏‎ ‎‏پیش امام بردم و آن بچه گلی را‏‎ ‎‏که در دستش داشت به امام داد. امام آن گل راگرفتند و بچه را‏‎ ‎‏بغل ‏‎ ‎‏کردند و بوسیدند سپس فرمودند پولی به ایشان بدهید. من عرض کردم آقا‏‎ ‎‏جان از این بچه‌ها‏‎ ‎‏زیاد هستند که گل می‏‎ ‎‏‌آورند و می‌خواهند خدمت‏‏ شما‏‎ ‎‏برسند. ایشان فرمودند تو از جانب من وکیل هستی که گل آنها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏بگیری، ‏‎ ‎‏آن بچه‌ها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏نوازش کنی و پولی هم به آنها‏‎ ‎‏بدهی که دلشان شاد شود.‏

‏روزی آقای انصاری زنگ زدند و گفتند که بیا‏‎ ‎‏این بچه‌‌های شهید را‏‎ ‎

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 36
‏پیش امام ببر. من گفتم که الان نمی‌دانم آقا‏‎ ‎‏در حال استراحت هستند یا‏‎ ‎‏بیدارند لذا‏‎ ‎‏اجازه بدهید خدمت ایشان بر‏‏و‏‏م و بعد خدمت شما‏‎ ‎‏می‌آیم. به ‏‎ ‎‏سمت اتاق امام رفتم و دیدم که آقا‏‎ ‎‏در حال خواندن قرآن هستند. در زدم ‏‎ ‎‏و وارد شدم و سلام کردم و گفتم آقاجان دو تا‏‎ ‎‏بچه شهید می‌خواهند ‏‎ ‎‏شما‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏ببینند‏‏،‏‎ ‎‏آقای انصاری گفته‌اند که آنها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏خدمت شما‏‎ ‎‏بیاورم. امام ‏‎ ‎‏فرمودند‏‏،‏‏ بیاورید. از اتاق خارج شدم و پیش آقای انصاری رفتم و آن دو ‏‎ ‎‏بچه را‏‎ ‎‏پیش امام آوردم. امام قرآن را‏‎ ‎‏بستند و آن را به کناری گذاشتند و ‏‎ ‎‏بچه‌ها را بغل گرفتند و نوازششان کردند و هر دو را بوسیدند و به من ‏‎ ‎‏فرمودند به هر یک از این بچه‌ها‏‎ ‎‏پانصد تومان بدهید. بیشتر آقایانی هم ‏‎ ‎‏که اینجا‏‎ ‎‏بودند چون می‌دانستند امام یک عاطفه عجیبی به بچه‌ها‏‎ ‎‏دارد لذا‏‎ ‎‏بچه‌هایشان را‏‎ ‎‏می‌آوردند تا از امام عیدی بگیرند‏‏،‏‏ مثل آقای صانعی و ‏‎ ‎‏آقای نظام‌زاده. اکثر بچه‌‌های سپاه یا‏‎ ‎‏آنهایی که وقت ملاقات و دستبوسی ‏‎ ‎‏داشتند بچه دار که می‌شدند آن‏‏ها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏پیش امام می‌آوردند که امام بر آن بچه ‏‎ ‎‏اسم بگذارند. اگر خود والدین اسم خاصی در نظر داشتند امام همان اسم ‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏می‌گذاشتند و اگر والدین از امام می‌خواستند که اسم انتخاب کنند امام ‏‎ ‎‏«عبدالله» و اگر دختر بود «فاطمه» را انتخاب می‌کردند. خیلی هم روی ‏‎ ‎‏این دو اسم سفارش داشتند. وقتی فرزندم مهدی را خدمت ایشان بردم و ‏‎ ‎‏توضیح دادم که نام وی نام برادر شهیدش است خیلی به مهدی عنایت ‏‎ ‎‏نمودند.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 37