فصل دوم : خاطرات سید رحیم میریان

وداع مردم با امام در مصلا

‏به غیر از سه ـ چهار نفر، کس دیگری از محل نگهداری پیکر حضرت ‏‎ ‎‏امام خبر نداشت. نزدیکی‌‌های اذان صبح بود که حاج احمد آقا‏‎ ‎‏گفتند به ‏‎ ‎‏رادیو اعلام کنید قرآن بخواند. بعد سردخانه‌ای را‏‎ ‎‏در مصلا‏‎ ‎‏برای حضرت ‏‎ ‎‏امام در نظر گرفتند که محلی باشد برای وداع امت حزب‌الله با‏‎ ‎‏امام عزیزشان‏‏.‏

‏سپس آقای انصاری گفت که ما‏‎ ‎‏باید جنازه حضرت امام را‏‎ ‎‏مخفیانه ‏‎ ‎‏به مصلا‏‎ ‎‏ببریم که برای کسی حادثه‌ای پیش نیاید. من و آقایان رسولی ‏‎ ‎‏محلاتی و انصاری و صانعی و عده‌ای از محافظین بدن حضرت امام را‏‎ ‎‏در یک ماشین رنجرور آبی گذاشتیم و دو ماشین دیگر به راه انداختیم که ‏‎ ‎‏هر کدام به راهی بروند که معلوم نشود پیکر مطهر حضرت امام در ‏‎ ‎‏کجاست و به این ترتیب به راحتی جنازه مطهر آقا‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏به مصلا‏‎ ‎‏رساندیم.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 65