امام در برخورد با اعضای خانواده رفتاری داشت که میشود چندین جلد کتاب به تحریر درآورد. برای مثال گاهی خانم برای جلسات، مهمانی، دکتر و ... به بیرون از منزل تشریف میبردند؛ و به علت برخورد با ترافیک یا طولانی شدن جلسه دیر برمیگشتند، امام تصور میکردند که خانم برای نهار بر میگردند. چندین بار پیش آمده که خانم تا ظهر برنگشت. از طرفی نهار و نماز و کلیه کارهای امام روی برنامه معینی بود. نماز ظهر و عصر امام حدود ساعت 55 / 12 دقیقه تمام میشد و زمانی که برای ناهار به اندرون میرفتند حدود ساعت 13 بود. ناهار حاضر بود ولی خانم هنوز به منزل نرسیده بود. از امام میپرسیدند: آقا غذا آماده است، بیاوریم، امام میفرمودند: صبر کنید خانم بیاید. ده دقیقه که میگذشت با آیفون از ما میپرسیدند: خانم کجاست؟ ماهم به وسیله بیسیم با راننده تماس میگرفتیم و از وضعیت خانم جویا میشدیم و جواب میرسید که در فلان نقطه شهر هستند و حدود 15 دقیقه دیگر میرسند. ما هم به اطلاع حضرت امام میرساندیم.
امام پس از پرس و جو از وضعیت خانم صبر میکردند تا ایشان به منزل بیایند و ناهار را با هم صرف کنند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 88
وقتی خانم بر میگشتند، از اینکه امام رامنتظر گذاشته بود، شرمنده میشد و به امام میگفت: آقاشمانهار خودتان را میل میفرمودید، من بعدا میخوردم، امام هم میگفتند: شما نفرموده بودید که تشریف نمی آورید و اگر باز هم تشریف نمیآوردید صبر میکردم.
خانم پس از بازگشت ریز کارهاو برنامههارابرای امام تعریف میکرد و امام هم باصبر و حوصله به حرفهای خانم گوش میدادند.
من چندین بار شاهد بودم که امام به خانم سلام میکردند و جلوی پای او بلند میشدند. خانم میگفت: من اگر گاهی بخواهم به آقاسلام کنم باید یک جوری ایشان راگیر بیندازم و سلام کنم.
پزشکان نقل میکنند: هر وقت خانم یاخانواده به ملاقات امام میآیند حال امام از دیگر مواقع بهتر است. این گفتههابر اساس مشاهداتشان از طریق مانیتور بود. امام در حفظ محرم و نامحرم نیز تعصب زیادی داشتند. حتی در بیمارستان، زمانی که خانم یاهر یک از اعضای خانواده پیش امام میآمدند، میفرمودند: همه بیرون بروند. این مطلب رابه پزشکان هم میگفتند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 89