فصل چهارم : خاطرات رضا فراهانی

توجه و احترام به اعضای خانواده

‏یک سری از مسائل جزو اسرار خانوادگی است و به غیر از من و اعضای ‏‎ ‎‏خانواده امام کس دیگری ندیده است ولی چون اسرار محرمانه خانوادگی ‏‎ ‎‏است نمی توانم به کسی بگویم و آن را‏‎ ‎‏باید به گور ببرم و در سینه خود ‏‎ ‎‏حبس کنم. ولی آن چیزهای گفتنی که من دیدم این بود که امام به خانم ‏‎ ‎‏یا‏‎ ‎‏عروس شان یا‏‎ ‎‏نوه هایشان یا‏‎ ‎‏حاج احمد آقا‏‎ ‎‏خیلی احترام می گذاشتند. از ‏‎ ‎‏چیزهایی ‏‏که حضرت امام خیلی به آن حساس بودند‏‎ ‎‏و این موضوع‏‎ ‎‏خیلی ‏‎ ‎‏ظریف بود تقید ایشان به اصطلاح روی عفت و حجاب بیش از حد بود. ‏‎ ‎‏با‏‎ ‎‏آنکه ماهر وقت به اندرون می رفتیم این طرف و آن طرف را‏‎ ‎‏نگاه ‏‎ ‎‏نمی کردیم و اگر هم نگاه می کردیم فقط صورت امام بود ایشان مواظب ‏‎ ‎‏احوالات و محارمشان بودند، نوه یا‏‎ ‎‏عروس و اینها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏نگه می داشتند. مثلا‏‎ ‎‏گاهی وقتی وارد اندرونی می شدم می دیدم که حضرت امام با‏‎ ‎‏دخترها، ‏‎ ‎‏نوه ها‏‎ ‎‏یا‏‎ ‎‏عروسشان قدم می زنند، حضرت امام جلوتر‏‎ ‎‏و آنها‏‎ ‎‏قدری عقب تر ‏‎ ‎‏از امام حرکت می کردند و با‏‎ ‎‏آنکه اندرون بود آنها‏‎ ‎‏چادر‏‎ ‎‏نماز سرشان ‏‎ ‎‏می کردند. حضرت امام وقتی می دیدند ما‏‎ ‎‏وارد ‏‏اندرونی شدیم می فرمودند: ‏‎ ‎‏شما‏‎ ‎‏صبر بکنید، بایستید. سپس به عروس یا‏‎ ‎‏حالا‏‎ ‎‏نوه شان می گفتند شما‏‎ ‎‏نیا‏‎ ‎‏و برو. تا‏‎ ‎‏اینکه ما‏‎ ‎‏رد می شدیم و بعد از ما‏‎ ‎‏آنهاحرکت می کردند.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 128