فصل چهارم : خاطرات رضا فراهانی

علاقه فوق العاده

‏در پاره ای مواقع علی علاقه فوق العاده عجیبی به حضرت امام داشت آقا‏‎ ‎‏هم به همین میزان به علی علاقه مند بودند. رابطه آنها‏‎ ‎‏حساب نوه و ‏‎ ‎‏پدربزرگی نبود. چون کلا حضرت امام بچه  های کوچک رادوست ‏‎ ‎‏می داشتند خیلی هم دوست می داشتند. ولی حالا‏‎ ‎‏چه سرّی در این سید ‏‎ ‎‏کوچولو است ان شاءالله زنده باشیم و خداوند به حق جده شان حضرت ‏‎ ‎

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 135
‏زهرا‏‎ ‎‏(س) همه این خانواده را‏‎ ‎‏محافظت کند و طول عمر با‏‎ ‎‏عزت بدهد و ‏‎ ‎‏(آن سرّ را‏‎ ‎‏ببینیم). مادست خطی از حضرت امام درباره علی داریم که به ‏‎ ‎‏احمد آقا‏‎ ‎‏نوشته و گفته اند که امیدوارم علی با‏‎ ‎‏پشتکار حاج احمد آقا... ‏‎ ‎‏بشود. این نامه هنوز ‏‏رو نشده است. علاقه امام‏‎ ‎‏به علی همه اش به حساب ‏‎ ‎‏نوه بودن علی نبود. از نظر من چیزی در این سید علی نهفته است که در ‏‎ ‎‏آینده رو خواهد شد.‏

‏گاهی وقت هامن چیزهایی می بردم تا‏‎ ‎‏امام آنها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏تبرک کنند. ایشان ‏‎ ‎‏می فرمودند که چرا‏‎ ‎‏من تبرک کنم بدهید به علی تبرک کند. چند بار این ‏‎ ‎‏مطلب رااز زبان حضرت امام شنیدم. لذا‏‎ ‎‏آن چیزها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏به علی می دادم تا‏‎ ‎‏تبرک کند. علی به اصطلاح دیده بود آقا‏‎ ‎‏چیزی زمزمه می کنند و دعا‏‎ ‎‏می خوانند لذا‏‎ ‎‏لبش را‏‎ ‎‏همین طوری تکان می داد و گاهی وقت ها‏‎ ‎‏هم فوت ‏‎ ‎‏می کرد. سپس آن چیز ها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏پیش آقا‏‎ ‎‏می بردم تا‏‎ ‎‏ایشان هم تبرک کنند.‏

‏ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی بین حضرت امام و علی برقرار شد.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 136