فصل پنجم : خاطرات حسین سلیمانی

دیدار با امام

‏در روزهای پایانی رژیم پهلوی خبردار شدیم که حضرت امام قصد ‏‎ ‎‏دارند به ایران بیایند؛ ما چون دائما اوصاف ایشان را شنیده بودیم خیلی ‏‎ ‎‏علاقه داشتیم ایشان را از نزدیک ببینیم. یکی ‏‏از شب ها در خواب حضرت ‏‎ ‎‏امام را دیدم که به تهران و به خانۀ عمه ام آمده بود. بعدها که چهرۀ ‏‎ ‎‏حضرت امام را از نزدیک دیدم متوجه شدم که آن شب امام را با همان ‏‎ ‎‏چهره در خواب دیده بودم.‏

‏وقتی خبر ورود امام را شنیدم با وجود سن کم به تهران آمدم و ‏‎ ‎‏اطراف شاه عبدالعظیم و شهر ری بودم. از آنجا با جمعیت به بهشت زهرا‏‎ ‎‏رفتم و برای اولین بار بود که امام را با فاصلۀ حدود بیست‏‏ ـ‏‏ سی متری ‏‎ ‎‏دیدم. آن روز خیلی تلاش کردم که ایشان را ببینم.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 185