فصل پنجم : خاطرات حسین سلیمانی

ورود امام به قم

‏دومین بار حضرت امام رادر قم به هنگام ورود ایشان به شهر در مسجد ‏‎ ‎

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 185
‏امام حسن(ع) دیدم که می‌خواستند سوار ماشین شوند و به بیتی که کنار ‏‎ ‎‏پل حجتیه برایشان در نظر گرفته بودند بیایند. آن ایام پس از استقرار امام، ‏‎ ‎‏هر روز پس از تعطیلی مدرسه در ساعت پنج یا‏‎ ‎‏شش بعد از ظهر، به ‏‎ ‎‏طور مرتب به منزل امام می‌رفتیم و ایشان را‏‎ ‎‏زیارت می‌کردیم. چون ‏‎ ‎‏می‌دانستیم حضرت امام هر روز به داخل مدرسه فیضیه می‌آیند برای ‏‎ ‎‏ملاقات ایشان جلوی بیت می‌ایستادیم و به محض اینکه ماشین حضرت ‏‎ ‎‏امام حرکت می‌کرد ما‏‎ ‎‏دنبالش راه می‌افتادیم تا‏‎ ‎‏به فیضیه می‌رسیدیم. در ‏‎ ‎‏فیضیه عده زیادی از نقاط مختلف کشور برای زیارت ایشان می‌آمدند ما‏‎ ‎‏هم موفق به زیارت ایشان می‌شدیم.‏

‏یادم هست که ایشان گاهی به بالای بام اقامتگاه‏‏‌‏‏شان می‌رفتند و با‏‎ ‎‏مردم ‏‎ ‎‏دیدار می‌کردند. ایشان در مدتی که در قم بودند نقاط مختلفی می‌رفتند، ‏‎ ‎‏از جمله مدرسه‌ای به نام دبستان باغ فیض بود. روزی هم ایشان ‏‎ ‎‏می‌خواستند به قبرستان بقیع، که محل دفن شهدای انقلاب بود بروند، که ‏‎ ‎‏از خیابان آذر حرکت می‌کردند و ما‏‎ ‎‏دانش‌آموز‌ها‏‎ ‎‏به دنبال آن حضرت ‏‎ ‎‏می‌دویدیم. ‏‏یادم هست که امام به راننده‌شان فرمودند آهسته‌آهسته حرکت ‏‎ ‎‏کن بچه‌ها‏‎ ‎‏دور و بر ماشین هستند. طوری راه برو که آنها‏‎ ‎‏هم بتوانند ‏‎ ‎‏بیایند و خسته نشوند.‏

‏حضرت امام یکبار هم در محل مایعنی چهل اختران حاضر شدند. ‏‎ ‎‏محله چهل اختران در قیام 15 خراد 1342 نقش فعالی داشت و حضرت ‏‎ ‎‏امام به پاس احترام به مردم آنجادر یکی از شب‌هادر آن محل حاضر ‏‎ ‎‏شدند. ما‏‎ ‎‏نیز به همراه عده‌ای از بچه‌ها‏‎ ‎‏دنبال ماشین امام بودیم.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 186