فصل پنجم : خاطرات حسین سلیمانی

تصمیم گیری دربارۀ انتخاب محل دفن امام

‏لحظاتی پس از رحلت حضرت امام از طرف آقایانی که در داخل بودند ‏‎ ‎‏از جمله آیت الله خامنه ای و آقایان هاشمی، موسوی اردبیلی و موسوی‏‎ ‎‏ـ نخست وزیر ـ ناله و شیون بالا‏‎ ‎‏گرفت. در داخل حیاط هم عده زیادی ‏‎ ‎‏جمع شده بودند، آنهاهم شنیدند و خودشان به شیون پرداختند این خبر ‏‎ ‎‏به سه راه بیت هم رسید و عده ای از پاسدارها و مردمی که آنجا‏‎ ‎‏بودند ‏‎ ‎‏خبر را شنیدند و ناله و شیون راه انداختند. آقای هاشمی احساس کرد که ‏‎ ‎‏اگر اوضاع این گونه پیش برود ممکن است به مصلحت نظام نباشد لذا‏‎ ‎‏به حضار اعلام کرد که خبر پخش نشود و بگویید که داشتیم برای ‏‎ ‎‏سلامتی حضرت امام دعا‏‎ ‎‏می کردیم و این ناله ها‏‎ ‎‏به هنگام دعا‏‎ ‎‏خواندن ‏‎ ‎‏بود. خانواده حضرت امام هم آنجا‏‎ ‎‏بودند و آنها‏‎ ‎‏هم ناله و شیون ‏‎ ‎‏می کردند.‏

‏در داخل حیاط آقایان به شور و مشورت نشستند و دربارۀ محل دفن ‏‎ ‎‏امام تصمیم گیری نمودند. عده ای می گفتند محل دفن بهشت زهرا، قطعه ‏‎ ‎‏شهدا یا کنار قبر آقای طالقانی باشد. عده ای هم می گفتند ببرند قم یا‏‎ ‎‏جمکران. این موضوع را بگویم که شاید چندین ماه قبل از آن من به ‏‎ ‎‏همراه حاج احمد آقا و آقای انصاری کنار جاده قم، کوشک نصرت ‏‏نرسیده ‏‎ ‎‏به منظریه رفته بودیم. این سفر یکی دو بار ‏‏تکرار شده بود و من ‏‏نمی دانستم ‏‎ ‎‏برای چیست اما ظاهرا برای این می رفتیم که حاج احمد آقا طرحی در ‏‎ ‎‏ذهن داشتند و قصد داشتند در آن منطقه پیاده کنند. می خواستند در آن ‏‎ ‎‏منطقه موسسه ای درست کنند که بعدها هم مزار حضرت امام در آن ‏‎ ‎‏منطقه باشد. حتی خاکریزهایی هم برای شروع طرح زده بودند. لذا حاج ‏‎ ‎

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 208
‏احمد آقا آن روز در حیاط اعلام کرد که پیشنهاد من همان منطقه جاده ‏‎ ‎‏قم است. نظر جمع هم این بود که آنجا چون آماده نیست نمی توان به ‏‎ ‎‏چند میلیون نفری که برای مراسم تشییع و به خاکسپاری امام می آیند ‏‎ ‎‏سرویس داد لذا آنجا را قبول نکردند. سپس قرار شد آقای طباطبایی ‏‎ ‎‏شهردار وقت تهران با آقای سراج و چند نفر دیگر بروند و یک مکانی را‏‎ ‎‏مشخص کنند. ظاهرا با هلی کوپتر به بهشت زهرا رفته بودند و از بالای ‏‎ ‎‏آن نقطه ای را که الان هست شناسایی کرده بودند. قرار شد فردای آن ‏‏روز ‏‎ ‎‏این موضوع تصمیم گیری شود، و خبر ارتحال امام تا ساعت 7 صبح ‏‏اعلام ‏‎ ‎‏نشود. برخی از آقایان هم بر این نظر بودند که اعلام خبر یکی ‏‏ـ‏‏ دو روز ‏‎ ‎‏به تاخیر بیفتد. برخی آقایان هم گفتند که ما این حرف هارابامردم ‏‎ ‎‏نداریم، بگویید مردم خبردار شوند. تصمیم گیری و مشورت شد و قرار ‏‎ ‎‏شد خبر ساعت 7 اعلام شود. همان موقع اعضای خبرگان و تشخیص ‏‎ ‎‏مصلحت جلسه گذاشتند و همه آمدند. جنازه حضرت امام هم در همان ‏‎ ‎‏اتاق بود. یادم هست آقایان خزعلی، گیلانی، مومن، مشکینی، جنتی و... ‏‎ ‎‏یکی یکی می رسیدند و من آنها را به اتاقی که جنازه امام آنجابود ‏‎ ‎‏می بردم. سپس در همان اتاق ها جلسه مجلس خبرگان تشکیل شد و ‏‎ ‎‏ظاهرا صحبت ‏‏رهبری آیت الله ‏‏خامنه ای همانجا مطرح شد و آنان گفته ‏‎ ‎‏بودند که ‏‏حضرت امام هم در این خصوص نظر داشتند.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 209