فصل ششم : خاطرات حسن سلیمی

نصب دستگاه کت و مانیتور برای مراقبت از قلب امام

‏در سال 1364 چند تا‏‎ ‎‏دستگاه کت و مانیتور آوردند و یک اورژانس ‏‎ ‎‏کوچک در بیت درست کردند. این اقدامات به خاطر این بود که اگر ‏‎ ‎‏احیانا قلب آقا گرفت بتوانند به سرعت اقدامات پزشکی را انجام دهند. ‏‎ ‎‏پس از نصب آن دستگاه ها به نظرم آقای دکتر نور بالا بود که پیشنهاد داد ‏‎ ‎‏که ای کاش می شد قبل از استفاده از این دستگاه ها بر روی قلب امام ‏‎ ‎‏می توانستیم آنها را روی فرد دیگری آزمایش کنیم. این خاطره را که ‏‎ ‎‏می گویم امیدوارم به حساب ریاگذاشته نشود.‏

‏دکتر نور بالا گفته بود که چون این دستگاه ها از خارج وارد شده اند ‏‎ ‎‏احتمال دارد خارجی ها شیطنت هایی کرده باشند و توطئه هایی در کار ‏‎ ‎‏باشد لذا آزمایش و امتحان کردن آنها ضروری است.‏

‏آن روز من هم آنجا ایستاده بودم و برای اینکه این دستگاه روی من ‏‎ ‎‏آزمایش شود اعلام آمادگی کردم. اقدامات و هماهنگی های اولیه انجام ‏‎ ‎‏شد. به نظرم روز قدس بود که یک نامه محرمانه هم نوشتم که اگر ‏‎ ‎‏اتفاقی برایم افتاد اعلام شود که مریض بودم. آن فرد خارجی که مسوول ‏‎ ‎‏نصب دستگاه بود تا مرا دید گفت دیوانه شدی! تو که سالم هستی برای ‏‎ ‎‏چه می خواهی این دستگاه را روی قلبت آزمایش کنیم‏‏؟ امکان خطر ‏‏فراوان ‏‎ ‎

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 229
‏است! البته او به انگلیسی می گفت و مترجم آنها را به فارسی به من ‏‎ ‎‏توضیح می داد. من در جواب به او گفتم که جمهوری اسلامی از این ‏‎ ‎‏عاشقان خمینی زیاد دارد. اگر بخواهند قلبمان را در اختیار آقا می گذاریم. ‏‎ ‎‏خلاصه امتحان و تست با موفقیت انجام شد و اتفاق خاصی هم برایم ‏‎ ‎‏پیش نیامد. آنها به من توصیه کردند که یکی دو روز همان جا بخوابم و ‏‎ ‎‏استراحت کنم اما من به حرف هایشان گوش نکردم و بلند شدم و رفتم ‏‎ ‎‏سر کار خودم.‏

کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 230