مجله خردسال 58 صفحه 20

قصهی پرندهها 4) جغد بالای تکه­ای چوب پرید و گفت:«خب من هم می توانم روی یک پا بایستم!» 1 ) یک روز وقتی که نوک سیاه، تک و تنها کنار دریاچه قدم می­زد... 2) لا­به­لای بوته­ها جغد را دید که تنها نشسته بود. 3) نوک سیاه به جغد گفت:«مرا ببین، می­توانم روی یک پا بایستم!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 58صفحه 20