مجله خردسال 59 صفحه 6

دخترک به زیر پایش نگاه کرد. قالی پر از گل و پرنده و لالایی بود. سرش را روی گل­های قالی گذاشت و با صدای لالایی مادر به خواب رفت. باد او را دید. در چمنزار چرخی زد و گفت: «دخترک خوابیده!» مادر خندید در حالی که لالایی می­خواند پشم­های گوسفندها را چید.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 59صفحه 6