مجله خردسال 68 صفحه 17

با معرفی شخصیتهای داستان به کودک ازاو بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند لاک­پشت خرچنگ ماهی کوچولو باغ روی آب دلفین یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ­کس نبود. یک روز وقتی که و با هم بازی می­کردند، پیـش آن­هــا آمد و گفت: «دلتــان می­خواهد یک چیز قشنگ ببینید؟» گفت: «حالا نه. چون می­خواهیم بازی کنیم.» اما خیلی دلش می­خواست ببیند چه چیز قشنگی پیدا کرده، برای همین هم گفت: «من دلم می­خواهد آن چیز قشنگ را ببینم.» با خوشحالی گفت: «پس با من بیا ...» به گفت: «تو هم با ما بیا. بعد برمی­گردیم و با هم بازی می­کنیم.» این طوری شد که و به دنبال رفتند تا چیزی را که می­گفت ببیننــد. کمی جلوتر، پشت یک سنگ بزرگ را دیدند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 68صفحه 17