مجله خردسال 74 صفحه 17

مربای توت فرنگی خارپشت خرگوش میمون زرافه مربای توت فرنگی گورخر خرس یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. یک روز تصمیم گرفت به دیدن برود. او برای ، درست کرد. از خانه بیرون آمد و توی جنگل به راه افتاد. بین راه تصمیم گرفت کمی هم تمشک بچیند. را زمین گذاشت و رفت لابهلای بوتهها تمشک بچیند. از آنجا میگذشت که را دید. پیش خودش گفت: «باید بروم و صاحب این را پیدا کنم.» ، را برداشت و آن را پیش برد. به او گفت: «این مال تو است؟» گفت: «نه! ولی کاش مال من بود! شاید مال باشد.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 74صفحه 17