مجله خردسال 74 صفحه 20

قصهی حیوانات 1) درنای خاکستری به کنار دریاچه رفت تا برای جوجههایش ماهی بگیرد. 3) درنای خاکستری با دقت نگاه کرد و بچه تمساحها را دید. 4) درنای سفید گفت: «اگر تمساح مادر تو را ببیند که توی آب رفتهای، خیلی عصبانی میشود.» 2) درنای سفید از پشت درختها بیرون آمد و گفت: «مراقب باش بچه تمساح­ها به دنیا آمده­اند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 74صفحه 20