مجله خردسال 77 صفحه 22

لباس­عید مرجان کشاورزی آزاد بهار از راه رسید، با بقچهای پر از لباس عید. به درخت، لباسی از شکوفههای سفید و صورتی پوشاند. لباس عید چمن، مخمل سبز بود. گلها، لباسهای زرد و بنفش و قرمز پوشیدند. بهار، پیراهن رنگارنگ پروانهها را هم آورده بود. اما من هنوز منتظر بودم. مادربزرگم آمد. لباس عید مرا دوخته بود. لباس عید من دامنش چیندار بود. رنگ آن سبز، روی آن پر از شکوفههای زرد و بنفش و قرمز. مادربزرگ من خود خود بهار است.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 77صفحه 22