مجله خردسال 78 صفحه 6

بوی کیک همه جا پیچید و از درخت بالا رفت و رسید به لانه­ی سنجاب. سنجاب بو کشید و بو کشید و یواشکی چشمش را باز کرد. همین موقع صدای زرافه را شنید که میگفت: «حـالا که سنجـاب بیدار نمیشود، همهی کیک را خودمان میخوریم!» سنجاب فریاد زد: «کی گفته من بیدار نمیشوم؟! صبر کنید! نخورید تا من هم بیایم.» سنجاب با عجله از درخت پایین آمد. همه با دیدن او شروع کردند به خندیدن. سنجاب زودتر از بقیه مشغول خوردن کیک گردویی شد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 78صفحه 6