مرغ قشنگم افسانه شعبان نژاد مرغ قشنگم قدقدقدا کرد از توی لانه من را صدا کرد درخانه پیچید قدقدقدایش یک مشت دانه بردم برایش دادم به مرغم آن دانهها را او هم به من داد یک تخم زیبا