مجله خردسال 94 صفحه 17

موش مرداب خروس گاو اشتباه قورباغه جوجه اردک یکی بود یکی نبود.غیر از خدا هیچ کس نبود. کنار یک قشنگ، دنبال پروانه­ها کرده بود که ناگهان افتاد توی آب . همان دور و برها بود که صدایی شنید. با عجله به طرف رفت و را در وسط آب دید. فریاد زد: «الان نجاتت می­دهم. الان نجاتت می­دهم.» و بعد پرید توی آب . همان دور و برها بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 94صفحه 17