مجله خردسال 100 صفحه 18

گفت:«من خیلی دوست دارم. پس می­آورم. یک تکه بزرگ را با خودش برد و در گذاشت. بعد بیرون آمد و به گفت:«حالا نوبت تو است.» گفت:«من را خیلی دوست دارم!» ، را برداشت و برد در گذاشت. آن وقت از بیرون آمد و به گفت:

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 100صفحه 18