مجله خردسال 106 صفحه 21

5)بچهها از مادر خواهش کردند که به آنها اجازه بدهد تنهایی به جشن بروند. اما مادر اجازه نداد. 6)همین موقع خاله پنگوئن از راه رسید. او آمده بود تا بچهها را به جشن ببرد. 8)آن روز به بچهها خیلی خوش گذشت. دوستان تازه پیدا کردند و تمام روز را با هم بازی کردند. 7)مادر با دیدن خاله پنگوئن خیلی خوشحال شد و با خیال راحت به بچهها اجازه داد که با او بروند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 106صفحه 21