
دوست جینگی با عجله به لانه برگشت و همهی ماجرا را برای
مورچهها تعریف کرد. چیزی نگذشت که مورچهها همه در یک
صف مرتب و منظم، به کلوچه رسیدند. و جینگی را که با افتخار، سرش
را بالا گرفته بود و روی کلوچه ایستاده بود، دیدند. این اولین بار بود که
مهمانی بزرگ شدن یک مورچه دربیرون از لانه برگزار میشد.
کلوچه آنقدر خوشبو بود که هیچ کس طاقت صبر کردن نداشت.
پس همه شروع کردند به خوردن. خوردند و خوردند تا سیر شدند.
کلوچه خیلی بزرگ بود، برای همین هم هرکس تکهای از آن را
برداشت و موقع برگشتن با خود به لانه برد. آن روز مهم به
همه خیلی خوش گذشت
و برای همهی
مورچهها مثل کلوچه، شیرین و به یاد
ماندنی شد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 107صفحه 6