
برادر بزرگه فرار می کند و در خانه برادر کوچیکه قایم می شودو گرگ
دم در خانه می آید و باز، می خواهد که آن دو بیرون بیایند و خورده
شوند اما آنها قبول نمی کنند...
پَس من هم
فوت می کنم
و فوت می کنم
خونه ات رو
نابود می کنم
فووووت!
عجب گیری افتادیم
ها......!
دو برادر فرار می کنند و به خانة محکم و آجری برادر وسطی
می روند...
بیایید تو،
من که گفتم:...
.... بهتره خونه رو با
آجر بسازیم!
فکر کردند که آجر جلوی فوتِ
من رو می گیره!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 107صفحه 15