مجله خردسال 107 صفحه 17

تمساحها لنگه کفش طوطیها جوجه اردکها لنگه کفش یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز موقع شنا زیر آب یک پیدا کردند. با خوش­حالی آن را برداشتند تا کمی بازی کنند. ، را دیدند. به طرف رفتند و را از آنها گرفتند. از ترس پشت سنگهای زیر آب پنهان شدند. کنار آب بازی می­کردند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 107صفحه 17