مجله خردسال 114 صفحه 18

آنها را هم در گذاشت. اما خیلی پر و سنگین نشده بود. کوچولو دلش می­خواست چیزهای زیادی توی بگذارد. پس ، و را هم توی گذاشت. حالا حسابی سنگین و پر شده بود. مادر وارد اتاق شد و وقتی سنگین کوچولو را دید، با تعجب پرسید: «چی توی گذاشته­ای؟» کوچولو ، ، ، و بقیه­ی چیزها را به مادر نشان دادو گفت:

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 114صفحه 18