حباب
دستمال
قاشق
چنگال
لیوان
بشقاب کف بازی ظرف شویی
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود.
کوچولو و پدر میخواستند ظرفها را بشویند.
قد کوچولو کوتاه بود و دستش به نمیرسید.
پدر یک چهارپایه گذاشت تا کوچولو بالای آن بایستد، این طوری دستش به شیر آب رسید.
پدر، ، ، و ها را توی گذاشت و آن را پر از آب و کف کرد.
های کف خیلی قشنگ بودند.
کوچولو با انگشت یکی یکی ها را میترکاند و میخندید.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 116صفحه 17