مجله خردسال 120 صفحه 20

قصه­ی حیوانات 2)هر روز کنار برکه قدم می­زد. او هیچ دوستی نداشت. 1)پا قرمز یک پرنده­ی کوچولو بود. 3) تا این که یک روز توی آب پرنده­ای را دید. با او دوست شدو شروع کرد به حرف زدن. 4) قورقوری توی آب بود که پا قرمز را دید و پرسید: «چرا با خودت حرف می­زنی؟»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 120صفحه 20