5) میمون کوچولو یک خاله داشت که او هم یک بچه داشت. 6) یک روز پدر و مادر تصمیم گرفتند پیش خاله بروند. میمون کوچولو خیلی خوشحال بود. 7) میمون کوچولو بچهی خاله را بغل کرد و بوسید. 8) و حسابی با او بازی کرد.