قصهی حیوانات
1)وقتی گرگ مادر، متوجه شد که بچهی کوچولویش در کنارش نیست خیلی نگران شد.
2) او با عجله رفت تا کوچولو را پیدا کند.
3)بچه گرگ، بالای تپه نشسته بود و مادرش را صدا میزد.
4) مادر صدای او را از کنار رودخانه شنید.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 131صفحه 20