5) و توی آب رودخانه یک گرگ بزرگ را دید و گفت: «تو بچهی مرا گرفتی؟»
6) و پرید توی آب ...
8) از آب بیرو ن آمد و پیش او رفت. بچه گرگ خیلی گرسنه بود. پس مشغول شیر خوردن شد.
7) گرگ مادر توی آب بود که بچهاش را بالای تپه دید.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 131صفحه 21