مواظب باش!
جعفر ابراهیمی
چه قدر میپری تو، همیشه روی آتش مواظب خودت باش! نرو به سوی آتش!
چرا خوشات میآید، تو از چراغ روشن؟ چراغ، داغ داغ است، مگر نگفتهام من؟
خیال کردی، آتش، گلی میان باغ است؟
نه جان من! گلی نیست، که آتش چراغ است!
بیا بخواب دیگر،
شب است، شاپرک جان! که میبرم تو را، روز، خودم به یک گلستان!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 132صفحه 10