فیل ابری
یک فیل بزرگ روی ابرها نشسته بود.
گفتم: «بیا بازی کنیم.»
فیل خرطومش را پراز آب کرد و آن را روی سرم ریخت!
مادرم گفت: «زود بیا توی خانه و گر نه زیر باران خیس میشوی!» من توی خانه رفتم و فیل ابری، تنهایتنها بازیکرد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 135صفحه 22