مجله خردسال 139 صفحه 21

5) بچهها در گوشه­ای پنهان شدند. 6) موش خرما پشت تپه ایستادوفریاد زد: «چه قدر دلم می­خواهد یک روباه بخورم!» 7) روباه صدا را شنید، اما موش خرما را ندید، از ترس پا به فرار گذاشت. 8) بعد از فرار روباه، موش خرما ایستاد و غش غش خندید.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 139صفحه 21