کلاغ
سیب
سیب گم شده
خارپشت موش
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود.
یک روز، وقتی از کنار درخت رد میشد، یک را دید که روی زمین افتاده بود.
با خوشحالی را برداشت و رفت.
او در راه فکر میکرد که را کجا پنهان کند.
بالاخره تصمیم گرفت زمین را بکند و را زیر خاک پنهان کند.
پس در گوشهای خلوت، را روی زمین گذاشت و مشغول کندن زمین شد.
از آن جا میگذشت که را دید ولی را ندید.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 158صفحه 17