مجله خردسال 162 صفحه 21

قصه­ی حیوانات 5) موش روی یک سنگ افتاد و دست­هایش درد گرفت. 6) موش پرنده نزدیک او رفت و گفت: «چه کار خطرناکی­کردی!» 8) موشی پشیمان بود. او تصمیم گرفت هیچ وقت، هیچ کاری را بدون فکر انجام ندهد. 7) ما موش­های پرنده هستیم و چون دست و پایمان با موش­های دیگر فرق دارد می­توانیم بپریم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 162صفحه 21