مجله خردسال 165 صفحه 18

کوچولو و مادر به رسیدند. بعد، مادر خود را بیرون آورد و پول یک ، یک و را به خـانمی که مسئـول بود، داد. کوچولو به مادر کمک کرد تا چیزهایی را که خریده بودند از توی بیرون بیاوردوآن­ها را در کیسه­ی مخصوص بگذارد. وقتی کوچولو و مادرش به خانه رسیدند، مادر گفت: « را پیدا نمی­کنم. شاید آن را گم کرده­ام.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 165صفحه 18