مجله خردسال 189 صفحه 19

جواب داد: «بهتر از این است که خود ما را بخورد.» به آن­ها نزدیک شده بود. و و و همه با هم را بلند کردند و همین که زبانش را بیرون آورد تا آن­ها را بگیرد، را روی زبان انداختند. سنگین بود و نتوانست زبانش را جمع کند. حالا نوبت و و و بود که با خیال راحت مشغول خوردن بشوند. آن­ها خوردند و خوردند و خوردند. بعد هم پر زدند و رفتند. البته آخر برای ماند!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 189صفحه 19