مجله خردسال 182 صفحه 6

موشی ظرف پر از داروی عجیب را برداشت و آن را دور ریخت. بعد به خانه رفت و یک مسواک تازه و یک خمیردندان برای جادوگر آورد. جادوگر تا به حال مسواک ندیده بود. موشی به او گفت که چه طوری با مسواک و خمیردندان، دندان­هایش را بشوید و آن­ها را تمیز نگه دارد. جادوگر با خوش­حالی خمیردندان را روی مسواک گذاشت و دندان­هایش را شست. هم درد دندانش خوب شد و هم دهانش خوش­بو شد. حالا وقت آن بود که کتاب جادو را بردارد و جادوی درمان دندان درد را در آن بنویسد. اما جادوگر فقط شکل یک مسواک را کشید، مسواکی که درست مثل مسواک خودش بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 182صفحه 6